گنجور

 
صفی علیشاه

نگردد خاطرت هرگز مکدر

نیوشی از صفی تا شرح خاطر

شود بر قلب وارد ار خطایی

بدون اختیار و اکتسابی

ورودش چار قسم اندر خبر دان

چو ربانی بود اول اثر دان

در او از اصل تبدیل و خطا نیست

که از غیب است و با هم آشنا نیست

شود وارد بتسلیط و فتوت

بدفعش نیست کس را هیچ قدرت

ز الهام ملک ثانیست حادث

که بر مفروض و مندوبست باعث

دگر نفسانی است و از هواجس

دگر شیطانی آمد وز وساوس

حظوظ خویش را نفس است مایل

نباشد کار او بر حق و باطل

ولی شیطان بباطل شد نهادش

بود تکذیب امر حق مرادش

تمیز جمله از خیر و مخالف

بسی سهل است اندر نزد عارف

شناسد گر که از رب یاسر و شست

و گرز ابلیس و نفس خود فروشست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode