عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۲۶
ز گرمی بر آن کوکبه بانگ زد
که آن بانگ تب لرزه بر مانگ زد
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۲۷
پریچهرگان رزم را دلپسند
بپولاد پوشیده چینی پرند
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۲۸
سزد ار چه او نیز تکبر کند
که شه نیکویی با کسندر کند
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۲۹
همه نام کینشان بپرخاش مرد
دل جنگجوی و بسیج نبرد
همی توختند و همی تاختند
همی سوختند و همی ساختند
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۳۰
به فرزند باقیست کام پدر
به فرزند زنده ست نام پدر
نه من کمتر از اندر وسم بمهر
نه هارو و نه نیز عذرا بچهر
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۳۱
به افرنجه افراطن نامدار
یکی پادشاهی بدی کامکار
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۳۲
سخن مر سری را کند تاجدار
سری را کند هم سخن چاه دار
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۳۳
چو میروک را بال گردد هزار
برآرد پر از گردش روزگار
بکاوید کالاش را سر بسر
که داند که چه یافت زرّو گهر
برآرندۀ گرد گردان سپهر
[...]
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۳۴
که فرخ منوس آن شه دادگر
که بد پادشاه جهان سریسر
جدا ماند بیچاره از تاج و تخت
بدرویشی افتاد و شد شور بخت
سر تخت بختش برآمد بماه
[...]
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۳۵
دمان همچنان کشتی مارسار
که لرزان بود مانده اندر سنار
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۳۶
یکی پادشا بود در نیمروز
که از داد دیدی بزرگی و روز
بگنج اندرش ساخته خواسته
بجنگ اندرش لشکر آراسته
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۳۷
ترا هست محشر رسول حجاز
دهنده بپول چنیوت جواز
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۳۸
فرو کوفتند آن بتان را بگزر
نه شان رنگ ماند و نه فرّ و نه برز
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۳۹
همی از پس رنجهای دراز
به طرطا نیوش اندر آمد فراز
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۴۰
ندید و نبیند ترا هیچکس
گه رزم مثل و گه بزم دس
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۴۱
جهاندیدهای نام او ذیفنوس
که کردی بر آوای بلبل فسوس
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۴۲
حکیمی بد و نام او مخسنوس
که دانش همی دست او داد بوس
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۴۳
چو رفتند سوی جزیرۀ کیوس
یکی مرد بدنام او منقلوس
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۴۴
یکی شاه بدنام او بخسلوس
که با حیله و رنگ بود و فسوس
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۴۵
شمید و دلش موج بر زد ز جوش
ز دل هوش و از جان رمیده خروش