گنجور

فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۱

 

به شاهی نشست از برش کیقباد

همان تاج گوهر به سر برنهاد

همه نامداران شدند انجمن

چو دستان و چون قارن رزم‌زن

چو کشواد و خراد و برزین گو

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۲

 

چو رستم بدید آنک قارن چه کرد

چه‌گونه بود ساز ننگ و نبرد

به پیش پدر شد بپرسید از وی

که با من جهان پهلوانا بگوی

که افراسیاب آن بد اندیش مرد

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۳

 

برفت از لب رود نزد پشنگ

زبان پر ز گفتار و کوتاه چنگ

بدو گفت کای نامبردار شاه

ترا بود ازین جنگ جستن گناه

یکی آنکه پیمان شکستن ز شاه

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۴

 

سپهدار ترکان دو دیده پرآب

شگفتی فرو ماند ز افراسیاب

یکی مرد با هوش را برگزید

فرسته به ایران چنان چون سزید

یکی نامه بنوشت ارتنگ‌وار

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۵

 

وزانجا سوی پارس اندر کشید

که در پارس بد گنجها را کلید

نشستنگه آن گه به اسطخر بود

کیان را بدان جایگه فخر بود

جهانی سوی او نهادند روی

[...]

فردوسی
 
 
sunny dark_mode