گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » آیینه سکندری » بخش ۱ - ساقی نامه

 

سرم خاک مستان فرخنده پی

که شویند نقش خرد را به می

فروشم چو من مست باشم خراب

جهان خرد را به جام شراب

چو فتنه است فرهنگ فرزانگی

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » آیینه سکندری » بخش ۲ - در مدح شمس السلاطین علاء الدنیا و الدین

 

خرامان شو ای خامهٔ گنج ریز

به در سفتن الماس را دار تیز

سخن را چنان پایه بر کش به ماه

که بوسد به جرأت کف پای شاه

علاء دین اسکندر تاج بخش

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » آیینه سکندری » بخش ۳

 

بدو گفت کاری ز رای بلند

توقع همین باشد از هوشمند

ولیکن مراد من این بود و بس

که یک چند با تو برارم نفس

ز داناییت بهرهٔ پر برم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » آیینه سکندری » بخش ۵

 

دلم چون به گوهر کشی خاص گشت

به دریای اندیشه غواص گشت

بهر غوطه چندان فرو ریخت در

که دریا تهی گشت و آفاق پر

نثاری کزان در برانگیختم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode