گنجور

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۱

 

چرخ فلک هرگز پیدا نکرد

چون تو یکی سفلهٔ دون و ژکور

خواجه ابوالقاسم از ننگ تو

بر نکند سر به قیامت ز گور

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۲ - در مذمت اسب خود

 

بود اعور و کوسج و لنگ و پس من

نشته برو چون کلاغی بر اعور

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۳

 

وقت شبگیر بانگ نالهٔ زیر

خوشتر آید به گوشم از تکبیر

زاری زیر و این مدار شگفت

گر ز دشت اندر آورد نخجیر

تن او تیر نه، زمان به زمان

[...]

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۴

 

چاکرانت به گه رزم چو خیاطانند

گرچه خیاط نیند، ای ملک کشور گیر

به گز نیزه قد خصم تو می‌پیمایند

تا ببرند به شمشیر و بدوزند به تیر

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۵

 

همی بکشتی تا در عدو نماند شجاع

همی بدادی تا در ولی نماند فقیر

بسا کسا که بره‌ست و فرخشه بر خوانش

بسا کسا که جوین نان همی نیابد سیر

مبادرت کن و خامش مباش چندینا

[...]

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۶

 

زیرش عطارد، آن که نخوانیش جز دبیر

یک نام او عطارد و یک نام اوست تیر

عاجز شود ز اشک دو چشم و غریو من

ابر بهارگاهی و بختور در مطیر

گیتی چو گاو نیک دهد شیر مر ترا

[...]

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۷

 

زندگانی چه کوته و چه دراز

نه به آخر بمرد باید باز؟

هم به چنبر گذار خواهد بود

این رسن را، اگر چه هست دراز

خواهی اندر عنا و شدت زی

[...]

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۸

 

روی به محراب نهادن چه سود؟

دل به بخارا و بتان تراز

ایزد ما وسوسهٔ عاشقی

از تو پذیرد، نپذیرد نماز

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۹

 

زمانه اسب و تو رایض، به رای خویشت تاز

زمانه گوی و تو چوگان به رای خویشت باز

اگرچه چنگ نوازان لطیف دست بوند

فدای دست قلم باد دست چنگ نواز

تویی، که جور و بخیلی به تو گرفت نشیب

[...]

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۰

 

چون سپرم نه میان بزم به نوروز

در مه بهمن بتاز و جان عدو سوز

باز تو بی رنج باش و جان تو خرم

با نی و با رود و با نبیذ فناروز

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۱ - در مدح نصر بن احمد سامانی

 

همی برآیم با آن که برنیاید خلق

و برنیایم با روزگار خورده کریز

چو فضل میرابوالفضل بر همه ملکان

چو فضل گوهر و یاقوت بر نبهره پشیز

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۲

 

گر نه بدبختمی، مراکه فگند؟

به یکی جاف جاف زود غرس

او مرا پیش شیر بپسندد

من نتاوم برو نشسته مگس

گرچه نامردم است، مهر و وفاش

[...]

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۳

 

گرد گل سرخ اندر خطی بکشیدی

تاخلق جهان را بفگندی به خلالوش

کافور تو بالوس بود، مشک تو باناک

بالوس تو کافور کنی دایم مغشوش

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۴ - در رثای شهید بلخی

 

کاروان شهید رفت از پیش

وآن ما رفته گیر و می‌اندیش

از شمار دو چشم یک تن کم

وز شمار خرد هزاران بیش

توشهٔ جان خویش ازو بربای

[...]

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۵

 

رهی سوار و جوان و توانگر از ره دور

به خدمت آمد، نیکو سگال و نیک اندیش

پسند باشد مر خواجه را پس از ده سال

که: باز گردد پیر و پیاده و درویش؟

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۶

 

ای لک، ار ناز خواهی و نعمت

گرد درگاه او کنی لک و پک

یخچه بارید و پای من بفسرد

وَرْغ بربند یخچه را ز فلک

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۷

 

بسا که مست در این خانه بودم و شادان

چنان که جاه من افزون بد از امیر و ملوک

کنون همانم و خانه همان و شهر همان

مرا نگویی کز چه شده‌ست شادی سوک؟

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۸

 

زان می، که گر سرشکی ازان درچکد به نیل

صدسال مست باشد از بوی او نهنگ

آهو به دشت اگر بخورد قطره‌ای ازو

غرنده شیر گردد و نندیشد از پلنگ

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۹

 

می لعل پیش آر و پیش من آی

به یک دست جام و به یک دست چنگ

از آن می مرا ده، که از عکس او

چو یاقوت گردد به فرسنگ سنگ

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۰

 

کسان که تلخی زهر طلب نمی‌دانند

ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال

تو را که می‌شنوی طاقت شنیدن نیست

مرا که می‌طلبم خود چگونه باشد حال؟

شکفت لاله تو زیغال بشکفان که همی

[...]

رودکی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۳۷۶