گنجور

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۴۸

 

ز مرغ و آهو رانم بجویبار و بدشت

ازین : جغاله جغاله وز آن : قطار قطار

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۴۹

 

بیک خدنگ دژ آهنگ جنگ داری تنگ

تو بر پلنگ شخ و بر نهنگ دریا بار

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۰

 

ز بهر آنکه همی گرید ابر بی سببی

همی بخندد بر ابر لالۀ گلزار

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۱

 

اگر نه تیمار از بهر عاشقت بودی

برامش تو ز گیتی برون شدی تیمار

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۲

 

همیشه دانش ازو شاکرست و زر بگله

از آنکه کرد مر این را عزیز و آنرا خوار

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۳

 

رکاب عالی بگذشت و لشکر از پس او

چنان کجا برود فوج فوج موج بحار

فزو نشان همه کم کرد و رویشان همه پشت

نشاطشان همه غم کرد و فخرشان همه عار

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۴

 

هزار لاله و گردش ز مشک لاله هزار

بهار چین و شکفته در او نهفته بهار

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۵

 

اگر چه باد ندارد ز نقش و عطر خبر

بتابش اندر نقاش گردد و عطار

گهی بگستردش همچو مشگ بر لاله

گهیش توده کند چون بنفشه بر گلزار

گهش چو سلسله دارد شکسته بر پیوند

[...]

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۶

 

اگر همیشه بشادیش خواهم ای عجبی

چرا همیشه بتیمار خواهدم هموار

خبر ندارد کاندر دلم اثر نکند

اگر جهان همه تیمار گردد از بن و بار

اگر بروید از آتش نبات ، گرد آید

[...]

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۷

 

اگر ز آتش رخسار او نسوزد مشک

چرا ز دود بسوزد همی دل من زار

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۸

 

ز بیقراری زلفش بمانده ای بعجب

نه او بطبع چنانست ازو شگفت مدار

چه از طپیدن دلها که اندر و بسته ست

چنان شدست که نتواند او گرفت قرار

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۹

 

الا تا نرگس خوبان همی بر مشتری تابد

بودشان در شکنج زلف رخ چون ماه جوشن ور

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۶۰

 

سروست و بت نگار من آن ماه جانور

ار سرو سنگ دل بود و بت حریر بر

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۶۱

 

تو جهانی دیگری جوهردرنگ آتش‌فعال

آب‌نفع و بادصولت، هم تو هفتی هم چهار

ماه‌طلعت مهردولت زهره‌زینت تیرفهم

مشتری‌اخلاق و بهرام‌آفت و کیوان‌دمار

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۶۲

 

کوکنار از بس فزع داروی بی‌خوابی شود

گر برافتد سایهٔ شمشیر تو بر کوکنار

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۶۳

 

گشاده دارد بر زایرش دوازده چیز

بدان صفت که نماند بجز بیک دیگر

دلش چو دستش و عشرت چو طبع و رای چو روی

عمل چو قول و زبان چون هنر و بدره چو زر

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۶۴

 

نیست مانی ابر پس چون باغ ازو ارتنگ شد

نیست آزر باد پس چون باغ ازو شد پرنگار

چون درخت گل که هر چند ابر نوروزش همی

بیشتر شوید مر او را بیشتر گردد نگار

پیش ازین از گل گلاب آمد همی و اکنون نگر

[...]

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۶۵

 

ز غیشه خوردن و از بی جوی و بی آبی

گیای کو به چنان بود چون گیای شکر

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۶۶

 

وگر چو گرگ نپوید سمندش از گرگانج

کی آرد آن همه دینار و آن همه زیور

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۶۷

 

چورای کوره و داود و نامور چیپال

چو دلهرا بخرو و دو صد هزار دگر

عنصری
 
 
۱
۸۲
۸۳
۸۴
۸۵
۸۶
۶۵۳۱