گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۸۶ - الحقیقة

 

تا می نخوری به سرِّ مستی نرسی

تا نیست نگردی تو به هستی نرسی

در اصل خود ارچه در خودت باید زیست

مادام که از خود بنرستی نرسی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۸۷ - الحقیقة

 

هستی تو همه، با تو برابر چه بود

من هیچم و خود زهیچ کمتر چه بود

بنگر که منم تو را و هستی تو مرا

درویش که باشد زتوانگر چه بود

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۸۸ - الحقیقة

 

ای مؤمن محض بودنت مطلق گبر

گاهی به قَدَر دست بزن گاه به جبر

بر کثرت حرص تست و بر قلّت صبر

گر خندهٔ برق است و گر گریهٔ ابر

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۸۹ - الحقیقة

 

مست از ازل آمدیم و مستیم هنوز

سوزندهٔ شربت الستیم هنوز

زان با دگری عهد نبستیم هنوز

کز عهدهٔ عهد تو نرستیم هنوز

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۹۰ - الحقیقة

 

بیرون تر ازین جهان جهانی دگر است

جز جنّت فردوس مکانی دگر است

آزاده نسب زنده به جانی دگر است

وآن گوهر پاکشان زکانی دگر است

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۹۱ - الحقیقة

 

آن کس که چو حق حقیقت حق نشناخت

از بی روزی به گفت و گویی پرداخت

از بی خبری بود نشان دادن ازو

گنگ است و کر و کور هر آن کس بشناخت

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۹۲ - الحقیقة

 

تا چند دلا تو در مقالت پیچی

یک چند دگر در ره حالت پیچی

خلقان همه آلتند مپسند که تو

صانع بگذاری و در آلت پیچی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۹۳ - الحقیقة

 

در باغ طلب اگر نباتی یابی

هر لحظه ازو تازه نباتی یابی

خواهی که تو بی نفاذ ذاتی یابی

بی مرگ بمیر تا حیاتی یابی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۹۴ - الحقیقة

 

بر درگه کبریا تو جز شاه نئی

دردا که تو خود طالب درگاه نئی

سرمایهٔ هرچه هست جز سرّ تو نیست

افسوس که از سرّ خود آگاه نئی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۹۵ - الحقیقة

 

یاری که وجود و عدمت اوست همه

سرمایهٔ شادی و غمت اوست همه

تو دیده نداری که بدو درنگری

ورنه زسرت تا قدمت اوست همه

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۹۶ - الحقیقة

 

ماییم که بس بوالعجب اندر قدمیم

سرمایهٔ شادی شده از کان غمیم

پستیم و بلندیم و تمامیم و کمیم

کس واقف از آن نیست که ما در چه دمیم

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۹۷ - الحقیقة

 

گر حکمت محض خواهی و علم اصول

از لوح دلت بشوی این نقش فضول

گر بی تکرار علم حاصل نشود

پس عَلمنی چراست در شأن رسول

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۹۸ - الحقیقة

 

در عالم کشف اگر گلی بنماییم

صد نغمه چو بلبل به دمی بسراییم

گر ما سرِ صندوق صفا بگشاییم

سلطانی تخت آسمان را شاییم

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۹۹ - الحقیقة

 

در دیدهٔ دل دیدهٔ دیگر دیدم

وانگاه بدو لقای دلبر دیدم

ترک دو جهان بگفتم و ترک وجود

چون روح شدم جمله مصوّر دیدم

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۰۰ - الحقیقة

 

ما خود ز ازل عاشق و مست آمده ایم

شیدا و خراب و حق پرست آمده ایم

دستم چه زنی که در مُصاف غم تو

بی پا و دل و دیده و دست آمده ایم

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۰۱ - الحقیقة

 

خوابی که ندیده ای تو تعبیر مکن

حرفی که نخوانده ای تو تفسیر مکن

پیران حقیقت از تو معنی طلبند

از دیده بگو، روایت از پیر مکن

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۰۲ - الحقیقة

 

هر دل که به سوی او گراید رفتن

بالا بر عقل و جانش باید رفتن

با زحمت عقل و جان کس آنجا نرسد

کان راه به پای عشق شاید رفتن

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۰۳ - الحقیقة

 

تا ظن نبری که هست این رشته دو تو

یکتاست خود اصل و فرع بنگر نیکو

این اوست که پیداست به من لیکن او

شک نیست که این جمله منم نیک بدو

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۰۴ - الحقیقة

 

ای در دل من مهر تمنّا همه تو

وای در سر من مایهٔ سودا همه تو

چندانک به روی کار خود می نگرم

امروز همه تویی و فردا همه تو

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۰۵ - الحقیقة

 

آتش نزند در دل ما الّا او

کوته نکند منزل ما الّا او

گر جمله جهانیان طبیبم گردند

حل می نکند مشکل ما الّا او

اوحدالدین کرمانی
 
 
۱
۱۲۸۰
۱۲۸۱
۱۲۸۲
۱۲۸۳
۱۲۸۴
۶۴۵۴