گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۲ - نعت النبوة

 

جز در غم تو شادی من نفزاید

جز در طلبت جان و دلم ناساید

خاک در تو چو سرمه در چشم کشم

ملک دو جهان به چشمم اندر ناید

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۳ - امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه صلوات الله

 

ای نسخهٔ نامهٔ الهی که تویی

وای آینهٔ کمال شاهی که تویی

بیرون زتو نیست هر چه در عالم هست

از خود بطلب هر آنچ خواهی که تویی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۴ - امیرالمؤمنین حسن علیه صلوات الله

 

ای گوهر فضل و علم و دریای علوم

از رای تو شد دُرج دو گوهر منظوم

در هفت فلک ندید و در هشت بهشت

نُه چرخ چو تو پیشرو ده معصوم

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۵ - امیرالمؤمنین حسین علیه صلوات الله

 

ای آنکه چو تو شهی زمانه بنزاد

از جملهٔ کفر گشته جانت آزاد

مر مردن تو گرچه خرابیّ تن است

شمشیر گزید و کرد آن را آباد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۶ - امیرالمؤمنین حسن علیه صلوات الله

 

ای ماه زحسن خلق تو یافته بهر

پر مشک زباد خُلق تو جملهٔ دهر

در هر دو جهان کجا توان بود این قهر

کان آب حیات را بکشتند به زهر

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۷ - التّوکّل

 

او را خواهی از زن و فرزند ببُر

مردانه درآی و خویش و پیوند ببُر

هر چیز که هست بند راه است تو را

با بند چگونه ره روی بند ببُر

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۸ - التّوکّل

 

عشّاق به فضل آشنایان تواند

سرگردانان شکسته پایان تواند

جز از تو گدایی نکنم من زیرا

سلطان جهان جمله گدایان تواند

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۹ - التّوکّل

 

رزّاق یکی است هر که جز او مرزوق

ایمان این است و آن دگر کفر و فسوق

انصاف بده کژ بنشین راست بگو

رزق از خالق، تکیه چرا بر مخلوق؟

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۴۰ - الرّضا و التّسلیم

 

اقسمت بمن رجوت ان یدنیکم

انّی معکم بکلّ ما یعنیکم

ان کان رضاکم فنایی فیکم

ارضی بجمیع حالةٍ ترضیکم

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۴۱ - الرّضا و التّسلیم

 

تقدیر چو سابق است تعلیم چه سود

جز بندگی و رضا و تسلیم چه سود

پیوسته زبیم عاقبت می سوزی

این کار چو بودنی است پس بیم چه سود

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۴۲ - الرّضا و التّسلیم

 

خواهی که خدا هرچ نکو با تو کند

ارواح ملایک همه رو با تو کند

یا هرچ رضای او در آن است بکن

یا راضی شو به هرچ او با تو کند

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۴۳ - الرّضا و التّسلیم

 

جز حق حَکَمی که حکم را شاید نیست

شخصی که زحکم او برون آید نیست

هر چیز که هست آنچنان می باید

وآن چیز که آنچنان نمی باید نیست

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۴۴ - الرّضا و التّسلیم

 

راضی چو نئی بدانچ او با تو کند

آن کن که خوش آیدت چو رو با تو کند

خود با تسلیم و [با] رضا کن تا دیو

از تو برمد فرشته خو با تو کند

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۴۵ - الرّضا و التّسلیم

 

ایزد همه کار بد و نیکو داند

او راز دل رومی و هندو داند

با چون و چرای او چرا افتادی

چون حاکم اوست کار او او داند

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۴۶ - الرّضا و التّسلیم

 

آنجا که سعادت است چه تسبیح و چه چنگ

آنجا که شقاوت است چه نام و چه ننگ

در راه قضا یکی است اسباب و درنگ

تسلیم و رضا باید ورنه سر و سنگ

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۴۷ - الرّضا و التّسلیم

 

گر هست سعادتت چه شکّر چه شرنگ

ور زانک شقاوت است چه صلح و چه جنگ

از هر چه ازو می رسدت از بدو نیک

تسلیم و رضا باید، ورنه سر و سنگ

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۴۸ - الرّضا و التّسلیم

 

می کن ستمی و هر چه بادا بادا

کم گیر دمی و هر چه بادا بادا

از سود و زیانِ آنچ نامش عمر است

ماییم و دمی و هرچ بادا بادا

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۴۹ - الرّضا و التّسلیم

 

گر کِشتهٔ ما غم آورد غم دِرَویم

گر بهرهٔ ما درد بود درد خوریم

در کار خدا مرا تصرّف نرسد

امروز درآمدیم و فردا برویم

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۵۰ - الرّضا و التّسلیم

 

تو بر دل من حکم روانی می کن

هر حکم روانی که توانی می کن

من دل به تو دادم آنِ من تا اینجاست

آنِ تو تا دانی آنچ دانی می کن

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۵۱ - الرّضا و التّسلیم

 

تو به دانی دوای جانم کردن

من هیچ دوای خود ندانم کردن

از تو کِششی و کوشش از من پس ازین

تا تو نکنی من چه توانم کردن

اوحدالدین کرمانی
 
 
۱
۱۲۶۹
۱۲۷۰
۱۲۷۱
۱۲۷۲
۱۲۷۳
۶۴۵۴