گنجور

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱

 

سفالین خُمُّ و در وی لعلگون می

کبدر فی الدجی والشّمس فی فِی

زجاجی جام بین کز عهد جمشید

گذر ننموده سنگ فتنه بر وی

نشاید فرق کرد از غایت لطف

[...]

غبار همدانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۲

 

رفته از ما و تو منی و توئی

که یکی کشته ایم و نیست دوئی

کیستی تو همان کسی که منی

کیستم من همان کسم که توئی

هر کسی را که من بدو عدوم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » سایر اشعار » شماره ۳۰ - ترکیب بند

 

بر زبان عقده‌ای همچو موسی

کرده مرغی ز گِل همچو عیسی

در دل حوت چون پور متی

نسخه اصلی آیات کبری

میرزا حبیب خراسانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - فی المعارف و الحکم

 

کسیکه خلق هدایش دهد هوای خدا

همانکسست که برد بتیغ حلق هوی

برد گلوی هوی بگذرد ز کوی هوس

کسیکه باشد راه خدای را پویا

دلی که نشو و نمای هوی نهاد ز سر

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در مدح رکن الدوله والی خراسان

 

گر ندهی می مرا دل ببرد جان ز پی

دلبر من کن بجام تا خط سر شارمی

روح دم از آن شراب در رگ و در خون و پی

رسته کن آئین جم شسته کن آثار کی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در منقبت حضرت شاه اولیا علی مرتضی روحی و ارواحنا فداه

 

ختا تبه شود و چین شود چو نقش سرای

که بسته بی‌جان تصویر پنجه مانی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در منقبت حضرت شاه اولیا علی مرتضی روحی و ارواحنا فداه

 

زنند و ریزند از خاک و خشت طرح کنشت

کنشت خندد بر قبله مسلمانی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در منقبت حضرت شاه اولیا علی مرتضی روحی و ارواحنا فداه

 

لطیف‌تر ز ملک دلربای‌تر ز پری

که چون پری ره دل می‌زند به پنهانی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در منقبت حضرت شاه اولیا علی مرتضی روحی و ارواحنا فداه

 

به دوش کرد ز توحید خاص خاص ردی

کسی که اطلس و اکسون اوست عریانی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در منقبت حضرت شاه اولیا علی مرتضی روحی و ارواحنا فداه

 

ز یک تجلی مولود با کرامت اوست

چهار و هفت اب و ام و عالی و دانی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در منقبت حضرت شاه اولیا علی مرتضی روحی و ارواحنا فداه

 

ندیده وحدت جمع از هزار جایه گنج

دلی که نیست در او دستگاه ویرانی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در منقبت حضرت شاه اولیا علی مرتضی روحی و ارواحنا فداه

 

دو گوهریم وز دریای شحنه النجفیم

ز فیض آن کف کز اوست ابر نیسانی

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در منقبت حضرت شاه اولیا علی مرتضی روحی و ارواحنا فداه

 

لوای وحدت و شد ماسوی به نفی سوی

نماند غیر خدایی که نیستش ثانی

صفای اصفهانی
 
 
۱
۱۷۶
۱۷۷
۱۷۸
۱۷۹
۱۸۰
۱۹۴