گنجور

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۳ - در معنی حریت اسلامیه و سر حادثهٔ کربلا

 

بهر حق در خاک و خون غلتیده است

پس بنای لااله گردیده است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۵ - در معنی اینکه وطن اساس ملت نیست

 

باطل از تعلیم او بالیده است

حیله اندازی فنی گردیده است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۵ - در معنی اینکه وطن اساس ملت نیست

 

شب بچشم اهل عالم چیده است

مصلحت تزویر را نامیده است

اقبال لاهوری
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱

 

صبح ازل از مشرق حسن تو دمیده است

تا شام ابد پردۀ خورشید دریده است

حیف است نگه جانب مه با مه رویت

ماه آن رخ زیباست هر آن دیده که دیده است

هرگز نکنم من سخن از سرو و صنوبر

[...]

غروی اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱۴ - غدیریه به بحر جدید

 

چه عیدی که چو آن کس نشنیده است

چه روزی که چو آن دیده ندیده است

صغیر اصفهانی
 

میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۱ - جمهوری سوار،تفصیل جناب جمبول

 

ملک ما را، خوردنی فهمیده است

بر سر ما شیره ها، مالیده است!

میرزاده عشقی
 
 
۱
۴
۵
۶
sunny dark_mode