گنجور

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » دل مادر » عروسی

 

زال اگر رفتی و شیر آوردی

دختر از قهر بر آن تف کردی

ملک‌الشعرا بهار
 

میرزاده عشقی » نوروزی نامه » بخش ۱ - در توصیف بهار استانبول

 

به آهنگی که می‌فهماند می‌ترسی که تا مردی:

مبادا در سخن بیندْت، با ناآشنا مردی

که ای آن کز پی چندی‌ست پیرامون من گردی

شنیدم مردم عشقی و عشقی نام خود کردی

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم

 

از من به قوام این بگو: الحق که نه مردی

زین کار که کردی

میرزاده عشقی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷۱ - روباه نفس

 

گرفتم سینهٔ تنگم فشردی

مرا کشتی و در یک لحظه خوردی

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۲ - گرگ و شبان

 

گرامی وقت را، فرصت شمردی

گهی از گله کشتی، گاه بردی

پروین اعتصامی
 
 
۱
۲۶
۲۷
۲۸
sunny dark_mode