گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۵

 

همای دل‌افروز تابنده ماه

چنان بد که آبستن آمد ز شاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۵

 

همی بود یکچند چوپان شاه

به کوه و بیابان و آرامگاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۱

 

بدین سان همی بود تا هشت ماه

پسر گشت مانندهٔ رفته شاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۳

 

همی رفت منزل به منزل سپاه

زمین پر سپاه آسمان پر ز ماه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۴

 

همه جامه و باره و تر و تباه

ز خاک سیه ساخته جایگاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۵

 

تو چندان نوازش بیابی ز شاه

ز اسپ و ز مهر و ز تیغ و کلاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۵

 

بهم بازخوردند هر دو سپاه

شد از گرد خورشید تابان سیاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۵

 

بکشتند چندان ز رومی سپاه

که گل شد ز خون خاک آوردگاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۶

 

به روز دهم بامداد پگاه

سپهبد بیامد به نزدیک شاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۷

 

ز درگاه پرده فروهشت شاه

به یک هفته کس را ندادند راه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۷

 

نشسته ستاره‌شمر پیش شاه

ز اختر همی کرد روزی نگاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی داراب دوازده سال بود » بخش ۱

 

به هر سو فرستاد بی‌مر سپاه

ز دشمن همی داشت گیتی نگاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی داراب دوازده سال بود » بخش ۲

 

ببخشید چیزی که بد بر سپاه

ز اسپ و ز رمح و ز تیغ و کلاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی داراب دوازده سال بود » بخش ۳

 

گریزان بشد فیلقوس و سپاه

یکی را نبد ترگ و رومی کلاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی داراب دوازده سال بود » بخش ۳

 

فرستادهٔ روم را خواند شاه

بگفت آنچ بشنید از نیکخواه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی داراب دوازده سال بود » بخش ۳

 

بدان شاد شد فیلقوس و سپاه

که داماد باشد مر او را چو شاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی داراب دوازده سال بود » بخش ۳

 

بران بر نهادند سالی که شاه

ستاند ز قیصر که دارد سپاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۱

 

سری را نخواهم که افتد به چاه

نه از چاه خوانم سوی تخت و گاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۲

 

به مصر آمد از روم چندان سپاه

که بستند بر مور و بر پشه راه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۲

 

برفتند ز اصطخر چندان سپاه

که از نیزه بر باد بستند راه

فردوسی
 
 
۱
۴۸
۴۹
۵۰
۵۱
۵۲
۶۳۴
sunny dark_mode