گنجور

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۱

 

چو پیران ز افراسیاب این شنید

چو از باد آتش دلش بردمید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۱

 

بزد دست و تیغ از میان برکشید

ز گرد سران شد زمین ناپدید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۱

 

چو رستم برادر بران‌گونه دید

به کردار آتش سوی او دوید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۱

 

چو الکوس آوای رستم شنید

دلش گفتی از پوست آمد پدید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲

 

چو نزدیکی مرز توران رسید

بیابان سراسر پر از گور دید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲

 

بدان مرغزار اندرون بنگرید

ز هر سو همی بارگی را ندید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۳

 

چو رستم به گفتار او بنگرید

ز بدها گمانیش کوتاه دید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۳

 

گر ایدون که ماند ز من ناپدید

سران را بسی سر بباید برید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۵

 

جهان‌آفرین تا جهان آفرید

سواری چو رستم نیامد پدید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۶

 

سخن زین درازی چه باید کشید

هنر برتر از گوهر آمد پدید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۶

 

دژی بود کش خواندندی سپید

بران دژ بد ایرانیان را امید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۶

 

چو سهراب نزدیکی دژ رسید

هجیر دلارو سپه را بدید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۶

 

چو سهراب جنگ‌آور او را بدید

برآشفت و شمشیر کین برکشید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷

 

چو سهراب شیراوژن او را بدید

بخندید و لب را به دندان گزید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷

 

بیامد دمان پیش گرد آفرید

چو دخت کمندافگن او را بدید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷

 

چو سهراب را دید گردآفرید

که برسان آتش همی بردمید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷

 

چو بر زین بپیچید گرد آفرید

یکی تیغ تیز از میان برکشید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷

 

بدانست کاویخت گردآفرید

مر آن را جز از چاره درمان ندید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷

 

عنان را بپیچید گرد آفرید

سمند سرافراز بر دژ کشید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷

 

درِ باره بگشاد گرد آفرید

تن خسته و بسته بر دژ کشید

فردوسی
 
 
۱
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۳۴۶
sunny dark_mode