رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۹ - آذری طوسی قُدِّسَ سِرُّه
اگرچه دولت وصلت به چون منی نرسد
در این امید بمیرم که خوش تمنایی است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۹ - آذری طوسی قُدِّسَ سِرُّه
ز هول روز جزا آذری چه میترسی
تو کیستی که در آن روز در شمارآیی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۹ - آذری طوسی قُدِّسَ سِرُّه
من گریهٔ آتشین نمیدانستم
من سوز دل حزین نمیدانستم
نه نام به من گذاشت عشقت نه نشان
من عشق ترا چنین نمیدانستم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۹ - آذری طوسی قُدِّسَ سِرُّه
چو مستولی شود درد جدایی، تن به مردن ده
دوای این مرض را هیچکس جز من نمیداند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۹ - آذری طوسی قُدِّسَ سِرُّه
چنانکه هست فلک را دوازده تمثال
که آفتاب بر آن دور میکند مه و سال
بر آسمان ولایت دوازده برجاند
چو آفتاب نبوت همه به اوج کمال
شهان بی سپه و خسروان بی شمشیر
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۹ - آذری طوسی قُدِّسَ سِرُّه
منت خدای را که مطیع پیمبرم
فرمانبر قضای خداوند اکبرم
توحید، بحر و این تن من همچو کشتی است
جان ناخدای کشتی و عقل است لنگرم
تا از سواد وجه شدم سرخ روی فقر
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۹ - آذری طوسی قُدِّسَ سِرُّه
شدیم پیر به عصیان و چشم آن داریم
که جرم ما به جوانان پارسا بخشند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۹ - آذری طوسی قُدِّسَ سِرُّه
ز حکمت بیاموزمت نکتهای
که در هر دو عالم شوی سرفراز
لباس طریقت چو در بر کنی
به ذلت مرنج و به عزت مناز
به عشق آر رو تا که شاهی کنی
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۹ - آذری طوسی قُدِّسَ سِرُّه
کشتگان خویش را در پیش مردم جلوه ده
تا شهیدان ترا آیین ماتم برفتد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۲۰ - اسیری لاهیجی رحمة اللّه علیه
عالم چو نقش موج به بحر وجود اوست
بود همه جهان به حقیقت نمود اوست
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۲۰ - اسیری لاهیجی رحمة اللّه علیه
ای بی خبر از حالت رندان خرابات
زین می نچشیدی که شدی سوی مناجات
تا مست ازین می نشوی باز ندانی
اسرار دل اهل دل از شطح و ز طامات
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۲۰ - اسیری لاهیجی رحمة اللّه علیه
اگر حجاب دویی از میانه برخیزد
یقین که ناظر نور لقا توانی بود
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۲۲ - ایزدی یزدی
ای ساقی بادهٔ محبت جامی
وی قاصد غمزهٔ بتان پیغامی
تا کی هدف تیر تغافل باشیم
قهری، لطفی، تبسمی، دشنامی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۲۲ - ایزدی یزدی
بر نیک وبد جهان پر درد و دریغ
گه خنده کنم چو برق و گه گریه چو میغ
غیر از لب ساغر و دم صبح مرا
لبها لب مار گشت و دمها دم تیغ
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۲۳ - انسی جنابذی
باز این دلِ شکسته خیال وصال کرد
چیزی خیال کرد که نتوان خیال کرد
آن چنان از مرض عشق تو بگداخت تنم
که مرا هرکه ببیند نشناسد که منم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۲۴ - ابوعلی مصری
وَلَسْتُ بِنظّارٍ اِلی جانِبِ الغِنا
إذا کانَتِ الْعُلیا فی جانِبِ الْفَقْرِ
وَانِّی لَصَبّارٌ عَلی مایَنُؤبِنی
وحَسْبُکَ اِنّ اللّهَ أَثْنَی عَلَی الصَّبْرِ
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۲۵ - ابراهیم اردوباری
هر زنده دلی که او ز اهل درد است
دانسته ز اسباب تعلق فرد است
هر پیر زنی مرگ طبیعی دارد
مردی که به اختیار میرد مرد است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۲۶ - ابراهیم بدخشانی
ما و من گفتن هم از امرت بخاست
ورنه ما را این قدر قدرت کجاست
روح من با جان، جان اندر تن است
هرچه میگویم نه این گفت من است
گفت نی باشد ز نایی در نهان
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۲۷ - اسیری اصفهانی
خوش است این باغ اما باغبانش حیف نتواند
گلی بر شاخسار و بلبلی در آشیان بیند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۲۷ - اسیری اصفهانی
به کسری چه خوش گفت بوذر جمهر
که تا میخرامد به کامت سپهر
مبادا به کس کینه ورزد دلت
ملرزان دلی تا نلرزد دلت
یکی اره بر پای سروی نهاد
[...]