گنجور

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۹ - صدر الدین قونیوی رومی

 

آن نیست رهِ وصل که انگاشته‌ایم

وان نیست جهان جان که پنداشته‌ایم

آن چشمه که خضر خورده زو آب حیات

در خانهٔ ماست لیک انباشته‌ایم

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۱ - صفی الدین یزدی علیه الرّحمة

 

چه دردست این که عشقش نام کردند

وزو آشوب خاص و عام کردند

خراباتیست اندر عشق کانجا

می از خونِ جگر در جام کردند

به یک ساغر در آن میخانه ما را

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۱ - صفی الدین یزدی علیه الرّحمة

 

نه یکی روز ز وصل تو نشان یافته‌ام

نه یکی شب ز فراق تو امان یافته‌ام

به دو جو بر من اگر هر دو جهان گم گردد

چون ترا یافته‌ام هر دو جهان یافته‌ام

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۲ - صفایی اصفهانی

 

غمگین دلِ خود به دهر شاد از که کنیم

چون دلبر خود خودیم یاد از که کنیم

مردم ز فلک داد ز بیداد کنند

ما خود فلک خودیم داد از که کنیم

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۳ - ضیای کاشانی

 

افسانهٔ ما گرچه دراز است خوشست

هرچند که عشق جانگداز است خوشست

حسن تو به هر روی که باشد نیکوست

عشق ارهمه بر وجه مجاز است خوشست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۳ - ضیای کاشانی

 

زاهد به خرابات بیا راست مترس

ترسی که در این راه خطرهاست مترس

آن کس که ز ترس او نیایی برما

پنهان ز تو در خرابهٔ ماست مترس

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۳ - ضیای کاشانی

 

هستی که شود نیست ز هستی به دراست

هر زر که شود مس به حقیقت نه زر است

مس را به عمل توان زر خالص کرد

اینجا نظری کن که محل نظر است

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۳ - ضیای کاشانی

 

ای هر نفس از جود توام فیض نوی

بی لطف تو صد هزار کوشش به جوی

توفیق تو گر راهنمایی نکند

از سعی به جایی نرسد راهروی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۳ - ضیای کاشانی

 

با آنکه شب از غصه غمم فرساید

روزم همه آرزو که شب کی آید

آزردهٔ روزگار را القصه

روز دگر و شب دگر می‌آید

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۴ - ضیای کرمانی

 

عشقی خواهم قرین رخسارهٔ زرد

یاری خواهم هلاک سازندهٔ مرد

با صد غم و درد تا کند آنم جفت

وز هستی خویش تا کند اینم فرد

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۵ - طاهر همدانی نَوَّرَ اللّهُ روحه

 

یکی برزگرک دیدم درین دشت

به خون دیدگان آلاله می‌کشت

همی کشت و همی گفتا دریغا

که باید کشتن و در دشتها هشت

وی ته سر در بیابانم شو و روج

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۶ - طاهر انجدانی علیه الرحمه

 

نظر کن به تاریخ شاهان پیشین

که رفتند زین دیر دیرین محافل

کجا شد فریدون فرخنده سیرت

کجا رفت کیخسروآن شاه عادل

روان است پیوسته از شهر هستی

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۶ - طاهر انجدانی علیه الرحمه

 

آنیم که کوس نیکنامی نزدیم

چون بی خردان دم از تمامی نزدیم

هرگز قدمی به خوشدلی ننهادیم

هرگز نفسی به شادکامی نزدیم

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۶ - طاهر انجدانی علیه الرحمه

 

ماییم که هرگز دم بی غم نزدیم

خوردیم بسی خون دل و دم نزدیم

بی شعلهٔ آه لب ز هم نگشودیم

بی قطرهٔ اشک چشم بر هم نزدیم

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۶ - طاهر انجدانی علیه الرحمه

 

گر کسب کمال می‌کنی می‌گذرد

ور فکر محال می‌کنی می‌گذرد

دنیا همه سر به سر خیال است خیال

هر نوع خیال می‌کنی می‌گذرد

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۶ - طاهر انجدانی علیه الرحمه

 

در دهر کسی که عشق را شاید نیست

یاری که ازو دلی برآساید نیست

صدگونه ملامت که نمی‌باید هست

یک لحظه فراغتی که می‌باید نیست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۷ - ظهیر اصفهانی قُدِّسَ سِرُّه

 

ای دل ز دم ستور و دد بیرون شو

عاشق شو و از بندِ خرد بیرون شو

چون گویندت ز نیک و بد بیرون شو

بیرون مشو از خود وز خود بیرون شو

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۷ - ظهیر اصفهانی قُدِّسَ سِرُّه

 

خاک درِ تو چو سرمه در دیده برم

وانگه به نظر پردهٔ افلاک درم

تو با من و رحم نه که در من نگری

من با تو و زهره نی که در تو نگرم

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۲۶
۲۷
۲۸
۲۹
۳۰
۱۱۷
sunny dark_mode