گنجور

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ

 

زین سخن مرغان وادی سر به سر

سرنگون گشتند در خون جگر

جمله دانستند کین شیوه کمان

نیست بر بازوی مشتی ناتوان

زین سخن شد جان ایشان بی‌قرار

[...]

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » گفتهٔ مجنون که دشنام لیلی را بر آفرین همهٔ عالم ترجیح میداد

 

گفت مجنون گر همه روی زمین

هر زمان بر من کنندی آفرین

من نخواهم آفرین هیچ کس

مدح من دشنام لیلی باد و بس

خوشتراز صد مدح یک دشنام او

[...]

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » پاسخ پروانه به پرندگان که او را از سوختن منع می‌کردند

 

جملهٔ پرندگان روزگار

قصهٔ پروانه کردند آشکار

جمله با پروانه گفتند ای ضعیف

تا به کی در بازی این جان شریف

چون نخواهد بود از شمعت وصال

[...]

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » حکایت خطی که برادران یوسف هنگام فروش او دادند

 

یوسفی کانجم سپندش سوختند

ده برادر چون ورا بفروختند

مالک دعرش چو زیشان می‌خرید

خط ایشان خواست، کار زان می‌خرید

خط ستد زان قوم هم بر جایگاه

[...]

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » سخن عاشقی که بر خاکستر حلاج نشست

 

گفت چون در آتش افروخته

گشت آن حلاج کلی سوخته

عاشقی آمد مگر چوبی بدست

بر سر آن طشت خاکستر نشست

پس زفان بگشاد هم چون آتشی

[...]

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » ...

 

پادشاهی بود عالم زان او

هفت کشور جمله در فرمان او

بود در فرماندهی اسکندری

قاف تا قاف جهانش لشگری

جاه او دو رخ نهاده ماه را

[...]

عطار