گنجور

ایرج میرزا » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱ - من گرفتم تو نگیر

 

زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر

من گرفتم تو نگیر

چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر

من گرفتم تو نگیر

بود یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر

[...]

۱۴ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » اشعار دیگر » شمارهٔ ۲ - چه عجب؟

 

وه چه خوب آمدی، صفا کردی

چه عجب شد که یاد ما کردی؟

ای بسا آرزوت می مُردم

خوب شد آمدی، صفا کردی

آفتاب از کدام سمت دمید

[...]

۱۰ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » اشعار دیگر » شمارهٔ ۳ - کار و بار

 

ندانم از چه به هرجا که لفظ کار آید

ردیف آن رافی الفور لفظ بار کنند

برای آنکه چو کاری بدستشان افتاد

بر آن سرند که تا با خویش بار کنند

پیاده های سپاهی به شهر ماهر یک

[...]

۷ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » اشعار دیگر » شمارهٔ ۴ - عاقبت ضعیفی

 

قصه شنیدم که بوالعلا به همه عمر

لحم نخورد و ذوات لحم نیازرد

در مرض موت با اجازه دستور

خادم او جوجه با به محضر او برد

خواجه چو آن طیر کشته دید برابر

[...]

۵ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » اشعار دیگر » شمارهٔ ۵ - خنده

 

باغ خندان ز گل خندان است

خنده آئین خرمندان است

خنده هر چند که از جد دور است

جد پیوسته نه از مقدور است

دل شود رنجه زجد شام و صباح

[...]

۷ بیت
ایرج میرزا