گنجور

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱

 

اَمرَدی رفت تا نماز کند

کرد کون سفید خود بالا

فاسقی زود جست بر پشتش

گفت سبحان ربی الأَعلی

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲

 

کو خدا کیست خدا چیست خدا

بی جهت بحث مکن، نیست خدا

آن که پیغمبر ما بود همی

ما عَرَفناک بفرمود همی

تو دگر طالب پرخاش مشو

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳

 

دست حافظ به در از جامۀ خواب

هشته در دست یکی جام شراب

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴

 

افسارش از بریشم و پالان ز مخملست

هر چند بد صدا است ولیکن مجللست

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵

 

حضرت اقدس والا ایرج

با همه راست بُوَد با ما کج

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶

 

این عکس که بر عکس خودم زیبا شد

تقدیم حضور حضرت والا شد

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷

 

نیست جهان جز همین که با تو بگویم

روز و شبانی به یکدگر شده پیوند

خلق جهان هم اگر تو نیک بسنجی

هیچ برون نیستند از این گُرۀ چند

یاقوی ظالمند و عاجز مظلوم

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۸

 

این هلال ابرو دو سال بعد ماهی می‌شود

در میان گلرخان صاحب کلاهی می‌شود

خلق می‌گویند مستوفی الممالک آدمست

در میان خلق گاهی اشتباهی می‌شود

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹

 

تا خدا تَرکِ خدایی گوید

وز خدایش جدایی جوید

ول کند کرسی و عرش و همه را

کم کند از دو جهان همهمه را

خشگ گردد به رگ هستی خون

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰

 

خواهد اینک ز جناب تو بار

بندۀ ناچیز تو عبدالحمار !

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱

 

آنکو به روز مهتری از دوستان گردد بری

ناآدمی گر بشمری اندر شمار آدمش

دارد وطن فریاد ازو کام اجانب شاد ازو

اینسان رود بر باد ازو گر بسپری ملک جمش

نگذاشت باقی مدخلی نه معدنی نه جنگلی

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲

 

بر دشمنان شمردم عیب نهانی خویش

خود را خلاص کردم از پاسبانی خویش

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۳

 

دست در حلقهٔ موی تو کنم

بوسه‌ای بر سر و روی تو کنم

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۴

 

شب عید عُمَر به قول زنان

من در این خانه بوده‌ام مهمان

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۵

 

طبعم نشاط کرد به انشاد این غزل

در اقتفا به خواجۀ کابینه ساز کن

دیدی کفیل خارجه را چون وزیر کرد

آن موی ریسمان کن و گنجشک باز کن

یا خود مدیر خارجه را چون کفیل ساخت

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۶

 

ای به درگاه تو نیاز همه

کرم تست چاره ساز همه

اگر از چهره پرده برداری

به حقیقت کشد مجاز همه

مه وشان مظهر جمال تواند

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۷

 

به انگشتان پا از زیر کرسی

ز کس ها کرده‌ام احوال پرسی

ایرج میرزا