گنجور

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۳۰ - دو قوچِ جنگی

 

چه خواهند از جان هم این دو قوچ

که جنگیده با هم سر هیچ و پوچ

چرا تشنه خون هم گشته‌اند

نه میراث بَر ، نه پدر کُشته‌اند

نه این خورده آن دیگری را عَلَف

[...]

۴ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۳۱ - گفتگو با جوانِ فرنگی مَآب

 

گفتم به جوانکی مُفَرَّنگ

کای در خم و چم بسان خرچنگ

برگو زِ سِبیل خود چه دیدی

کاین سان دم گوش او بریدی

گفتا که سبیل بنده روزی

[...]

۴ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۲۷ - دوزخ

 

به قدر فهم تو کردند وصف دوزخ را

که مار هفت سر و عقرب دو سر دارد

خدای خواهد اگر بنده را عذاب کند

ز مار و عقرب و آتش گزنده‌تر دارد

از آن گروه چه خواهی که از هزار نفر

[...]

۴ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۳۴ - مهر مادر

 

رنج کشد مادر از جفای پسر لیک

آنچه کشیدست هیچ رنج نداند

رنج پسر بیشتر کشد پدر، امّا

چون پسر آدم نشد ز خویش بِرانَد

مادر بیچاره هر چه طفل کند بد

[...]

۴ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴۹ - علت بی‌تابی نوزاد

 

هیچ می‌دانی تو هر طفلی که آید در جهان

از چه توأم با عُوَیل و ضَجه و زاری بُوَد

گرچه خون می‌خورده اندر حبس تاریک رحم

وین زمانش نوبت شیر و شکر خواری بود

این از آن باشد که در لوح ازل بیند ز پیش

[...]

۴ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۵۲ - هجو حاکم

 

این حاکم بی عُرضه به ما اهل خراسان

دردی نفرستاد و دوا نیز نبخشید

گویند که از فرط لثامت به همه عُمر

در راه خدا نان به گدا نیز نبخشید

تنها نه از او خلق خدا خیر ندیدند

[...]

۴ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۵۹ - مزاح با یکی از دوستان

 

چند تو را گفتم ای کمال مخور کیر

تا نشوی مبتلا به رنج بواسیر

چون به جوانی تو پند من نشنیدی

رنج بواسیر کش کنون که شدی پیر

کیر بواسیر آورد، همه دانند

[...]

۴ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۶۶ - سازش روس و انگلیس

 

گویند که انگلیس با روس

عهدی کردست تازه امسال

کاندر پُلتِیک هم در ایران

زین پس نکنند هیچ اهمال

افسوس که کافیانِ این مُلک

[...]

۴ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۶۸ - بچه ژاندارم

 

پیوسته به جنگی تو به ما ای بچه ژاندارم

ما با تو به صلحیم و صفا ای بچه ژاندارم

خواهی که شوی یاور، ار زان که به زودی

یک چند بشو یاور ما ای بچه ژاندارم

در مدرسه تا چند توان یک دو سه آخر

[...]

۴ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲

 

کو خدا کیست خدا چیست خدا

بی جهت بحث مکن، نیست خدا

آن که پیغمبر ما بود همی

ما عَرَفناک بفرمود همی

تو دگر طالب پرخاش مشو

[...]

۴ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۵

 

طبعم نشاط کرد به انشاد این غزل

در اقتفا به خواجۀ کابینه ساز کن

دیدی کفیل خارجه را چون وزیر کرد

آن موی ریسمان کن و گنجشک باز کن

یا خود مدیر خارجه را چون کفیل ساخت

[...]

۴ بیت
ایرج میرزا