گنجور

ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۹ - در مدحِ امیرنظام

 

مُردم از حسرتِ آهورَوِشان و رَمِشان

می ندانم به چه تدبیر به دام آرمشان

سه ستمگر پسر ایدون به معلِّم خانه

هست و صد بنده به هر راهگذر چون جَمِشان

نه به تنها من و یک مملکتی شیفته اند

[...]

۱۷ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۳ - انتقاد

 

باز برتافت به عالَم خورشید

بر رخِ خلقِ جهان تیغ کشید

شد برافروخته کانون فساد

آتشِ فتنه در آفاق افتاد

تافت بر خوابگهِ عالم، نور

[...]

۱۷ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۴ - جواب به خرده‌گیر

 

شنیدم یاوه‌گویی هرزه‌پویی

گدایی، سفله‌ای، بی‌آبرویی

چو اشعار حجابم را شنیده

حجاب شرم و عفت را دریده

زبان بگشاده بر دشنام بنده

[...]

۱۷ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۳۶ - تصویر زن

 

بر سردر کاروان سرایی

تصویر زنی به گچ کشیدند

ارباب عمایم این خبر را

از مخبر صادقی شنیدند

گفتند که وا شریعتا، خلق

[...]

۱۷ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴۴ - در رثای کلنل محمد تقی خان پسیان

 

دلم به حال تو ای دوست دار ایران سوخت

که چون تو شیر نری را در این کُنام کنند

تمام خلق خراسان به حیرتند اندر

که این مقاتلۀ با تورا چه نام کنند

به چشم مردم این مملکت نباشد آب

[...]

۱۷ بیت
ایرج میرزا