گنجور

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵

 

ساقی قدحی در ده تقریب و تعلل چیست

ایام بهار آمد بی باده نشاید زیست

در فصل گل سوری رایج شد می هر چند

این جنس بود ممتاز مخصوص بفصلی نیست

مستند ز لعل او کل خاصه بنی آدم

[...]

۵ بیت
حکیم سبزواری
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱

 

ترا دوشینه بر لب جام و غیر اندر مقابل بود

مرا از رشک بر لب جان و می خونابهٔ دل بود

ز کنج بیضه تا رفتم پرم در دام افتادم

به عمرم گر پر افشاندم همان در وقت بسمل بود

بگشتم صفحهٔ روی زمین هر خطه پیمودم

[...]

۵ بیت
حکیم سبزواری
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱

 

گر آسمان دو سه روزی بمدعا گردد

بود که گوشه چشمی بسوی ما گردد

نشستهام برهت روز و شب بامیدی

که خاک راه توام بلکه توتیا گردد

اگر تو زهر چشانی مرا بود تریاق

[...]

۵ بیت
حکیم سبزواری
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

جدا شد از بر من یار گلعذار دریغ

دریغ از ستم چرخ بیم دار دریغ

نمود ساکن بیت الحزن چو یعقوبم

ربود یوسف من گرگ روزگار دریغ

چمن شگفت و مرا عقدهٔ ز دل نگشود

[...]

۵ بیت
حکیم سبزواری
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴

 

راه خواهی رخت بر دریا فکن

کام جوئی قید من و مافکن

بلبلی تو لال چون توسن مباش

شورشی در گنبد مینا فکن

لا احب الافلین گو چون خلیل

[...]

۵ بیت
حکیم سبزواری
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵

 

شدم صدره به زیر سنگ طفلان در جنون پنهان

ولیکن باز پیدا کرده ما را محنت دوران

ببین چشم تر ما را مگو از نوح و طوفانش

که او یک بار طوفان دید و ما هر لحظه صد طوفان

نبخشد دیده‌ام را نور غیر از خاک آن درگه

[...]

۵ بیت
حکیم سبزواری
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱

 

خوشا جانی که جانانش تو باشی

خوشادردی که درمانش تو باشی

بباید ترک جان گفت و بسر رفت

بآن راهی که پایانش تو باشی

نه با ایمان بود کارش نه با کفر

[...]

۵ بیت
حکیم سبزواری
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » ساقی نامه » شمارهٔ ۳ - و له فی عدم وصول المکاتب فی بعض الاسفار عن بعض الاقارب

 

بر طرق اسکندر آورده است سد

که نه پیکی نه پیامی میرسد

شد سواد دیدهٔ مردم مدار

یا سویدای دل اهل وداد

کار کاغذ صنعت قرطاس شد

[...]

۵ بیت
حکیم سبزواری