کسی دید صحرای محشر به خواب

مس تفته روی زمین ز آفتاب

همی بر فلک شد ز مردم خروش

دماغ از تبش می‌برآمد به جوش

یکی شخص از این جمله در سایه‌ای

[...]

اگر مردِ عشقی کمِ خویش گیر

و گر‌نه رهِ عافیت پیش‌ گیر

مترس از محبت که خاکت کند

که باقی شوی گر هلاکت کند

نروید نبات از حبوبِ درست

[...]

تَکِش با غلامان یکی راز گفت

که این را نباید به کس باز‌گفت

به یک سالش آمد ز دل بر دهان

به یک روز شد منتشر در جهان

بفرمود جلّاد را بی‌دریغ

[...]

علم دولت نوروز به صحرا برخاست

زحمت لشکر سرما ز سر ما برخاست

بر عروسان چمن بست صبا هر گهری

که به غواصی ابر از دل دریا برخاست

تا رباید کله قاقم برف از سر کوه

[...]