ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۵
ای تو را در وجوه شمع و شکر
نقد هر کیسه کاسمان بر دوخت
چشم گردون ندید روی وجود
تا قضا شمع دولتت بفروخت
هین که پروانه های وعده تو
[...]
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۸
حامی ملک سعد دولت و دین
چرخ در سایه حمایت توست
صحف آمال و نسخه ارزاق
تا ابد در کف کفایت توست
کرم شاه کار خویش بکرد
[...]
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۴۷
مرا جان و دل نزد آن سرکش است
که جان بوسه بر خنجرش میدهد
ز سرگشتگی دان تو این دردسر
که گردون بد اخترش میدهد
چو درد سر خلق او میکشد
[...]
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۸۴
ای رسیده مواهب تو به من
همچو بوی شفا به بیماران
گرچه در خورد همت تو نبود
رد نکردم چو خویشتن داران
پایه ابر برترست از آنک
[...]
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۹۸
ای خرد در طلب غایت تو
کرده پا آبله از بس دوری
تو به تدبیر جهان مشغولی
گر بکارم نرسی معذوری
از تو من بنده سؤالی دارم
[...]
ظهیر فاریابی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰
بگذشت ماه روزه به خیر و مبارکی
پر کن قدح ز باده گلرنگ راوکی
آبی که گر برابر آتش بداریش
واجب شود عبادت او نزد مزدکی
بسْرای شعر بنده چو بلبل که پر شود
[...]