کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷۳ - و قال ایضآ یمدحه
سروری که سرو امانی بباغ فضل
از چشمه سار لطف تو سیراب می رود
در روزگار دست تو پای امید خلق
چون خامۀ تو پر گهر ناب می رود
از ننگ رنگ روز حسودت شب سیاه
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - وله ایصاً یمدحه
زهی بسیرت محمود در جهان مذکور
زهی بدیدۀ تعظیم از آسمان منظور
پناه اهل معانی و افتخار عراق
که باد عین کمال از جمال بخت تو دور
تویی بفیض کرم میزبان آن عالم
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۶۷ - فی التوحید
ای جلال تو بیانها را زبان انداخته
عزت ذاتت یقین را در گمان انداخته
عقل راادراک صنعت دیده هابردوخته
نطق راوصف تو قفلی بر دهان انداخته
هرچه آنرا برنهاده دست حس و وهم وعقل
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۰۶ - وله فی صفة القحط و التماس الغلّه
ای خداوندی که اندر خشک سال قحط جود
پخته شد از آب انعام تو نان گرسنه
زآنکه تو مشهور آفاقی بنان دادن چو صبح
سر بدر گاهت نهادست آسمان گرسنه
سیل انعام تو هردم دروثاق سایلان
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۸ - و قال ایضاً
بلند قدرا آنی که در علاج نیاز
مفید تر زثنای تو نیست افسونی
از آْشیان تو هر هدهدی سلیمانی
بر آستان تو هر بنده یی فریدونی
در اضطراب از آن کف همی زند بر کف
[...]