کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - وقال ایضآ یمدحه ویصف القصر
اساس قصر ازین خوبتر توان افکند؟
که دست همّت این صدر کامران افکند
نخست بار که اقبال باز کرد درش
سعادت آمد و خود را در آستان افکند
علوّ کنگرۀ او بدان مقام رسید
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - و له ایضاً یمدحه
هرکه او قوّت سخن خواهد بود
از در خسرو ز من خواهد
میرعادل مظفرالدّین آنک
بردرش آسمان وطن خواهد
آنکه دشمن چو نام او شنود
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۰۴ - وله لیضآ یمدحه
کسی که دست چپ از دست راست داند باز
باختیار ز مقصود خود نماند باز
ولی شقاوت کلّی چو در کسی آویخت
بساکه شربت ناکامیش چشاند باز
ستیزۀ من و گردون بغایتی برسید
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۴ - و قال ایضاً
فلک قدرا من آن دیدم زجودت
که عشر آن زبحر و کان نبینم
چو بینم روی تو یادم نیاید
اگر هرگز خور رخشان نبینم
چون من در آرزوی خدمت تست
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۰۳ - ایضاً له
ای کریمی که نفحۀ خلقت
بوی باد شمال میدارد
فصل نوروز از شمایل تو
مایۀ اعتدال میدارد
امل از پهلوی عنایت تو
[...]
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۰ - وله ایضا
زهی یار من نیست همتاش و الله
گرش دوست دارم بود جاش والله
ز صد ملک به سوز و سوداش حقا
ز صد صلح به خشم و صفراش والله
برای تری لفظ و الفاظ خوبش
[...]