عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۰
بر ماه مشک بینم و بر سنبل آفتاب
آنسال نه بحلقه و این سال نه بخواب
آنرا درنگ نی و همه سال با درنگ
وین را شتاب نی و همه سال با شتاب
آن ماه را ز عنبر سازد همی طلی
[...]
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۲۶
بگرد ماه بر از غالیه حصار که کرد
بروی روز بر از تیره شب نگار که کرد
نبود یار بطبع و بجنس ظلمت و نور
بروی خوب تو این هر دو چیز یار که کرد
ترا که کرد بتا از بهار خانه برون
[...]
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۸۰
دندان و عارض بتم از من ببرد هوش
کاین در نوش طعمست ، آن ماه مشکپوش
جوشان شده دو زلف بت من بروی بر
جانم بر آتش است از آن آمده بجوش
اندر چهار چیزش دارم چهار چیز
[...]
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۰۳
سر زلف مشکین جانان من
مرا کشت و پیچید بر جان من
ایا ترک سیمین تن سنگدل
هویدا بتو راز پنهان من
دو ابرند زلف تو و چشم من
[...]
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۳۴
گل سوری بماه اندر شکفته
بر او بر کژدم جرّاره خفته
دو لب چون دانۀ نارست لیکن
بنوک سوزن اندیشه سفته
نکوروئی که از فردوس حورا
[...]
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۳۶
ای ترک میر، فتنهٔ یغما و خلخی
هم سرو مشک زلفی و هم ماه گلرخی
همچون بهار خرّم در دیده خرمی
همچون همای فرّخ بر بنده فرخی
در جادویی معلم پیران بابلی
[...]
عنصری » اشعار منسوب » شمارهٔ ۱۴ - الاشعار فی المطایبة الراح مفدمته عنصری گوید
خداوندا همیخواهم که از دل
تو را تا عمر دارم میستایم
ولیکن از دم جور زمانه
برنجید این دل مانده نمایم
حریف نیم مست امروز ناگه
[...]