اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰ - در ستایش شاه بودلف گوید
چلیپاپرستان رومی گروه
چنانند از او وز سپاهش ستوه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان
چه بی توشه تنها میان گروه
چو هم خفت نخچیر بردشت و کوه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۶ - پادشاهی شیدسب و جنگ کابل
ز بس کشته کآمد ز هردو گروه
ز خون خاست دریا و از کشته کوه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را
که از چهر و بالا و فرّ و شکوه
همانند او کس نبد زآن گروه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را
گرفته نشیمن شکاوند کوه
همی دارد از رنج گیتی ستوه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۱ - رزم پهلوان گرشاسب با اژدها و کشتن اژدها
سمندش بدیدند کز تنگ کوه
بیامد دوان وز دویدن ستوه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
وزآن نیزهداران ز اول گروه
بیاراست زیبا سپاهی چو کوه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
هژیر و گراهون ز زاول گروه
ستادند در قلب هریک چو کوه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
ز جنگ آرمیدند هر دو گروه
طلایه همی گشت بر دشت و کوه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
وزین زنده پیلان و چندین گروه
یکی لشکر از بهر نام و شکوه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو
به تو پال و پیلان و هندو گروه
نهاد از کمین سر چو یکپاره کوه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو
شده شاد مهراج بر تیغ کوه
همی هر زمان نعره زد با گروه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو
سپهدار گفتا دگر ره ز کوه
همی جویش اندر میان گروه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۳ - رزم سوم گرشاسب با خسرو هندوان
که تا شد به نزدیک آن برز کوه
که مهراج بود از برش با گروه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۳ - رزم سوم گرشاسب با خسرو هندوان
ز مهراج و لشکرش و ایران گروه
خروشی برآمد که خور شد ستوه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۴ - رزم چهارم گرشاسب با هندوان
وز اینروی مهراج بر تیغ کوه
به دیدار ایرانیان با گروه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۴ - رزم چهارم گرشاسب با هندوان
بگیرید ره بر بهو هم گروه
مدارید از آن تخت و پیلان شکوه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۴ - رزم چهارم گرشاسب با هندوان
از آوای گرزش همی ریخت کوه
شده چرخ گردان ز گردش ستوه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را
گریزان سوی بیشه و دشت و کوه
نهادند سرها گروها گروه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را
سپهدار مهراج و چندین گروه
ستادند نظاره شان گرد کوه