گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳ - در ستایش دین گوید

 

ازین پس پیمبر نباشد دگر

به آخر زمان مهدی آید به در

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷ - در ستایش مردم گوید

 

بدو داد شاهی ز رویِ هنر

بدین بیکران گونه‌گون جانور

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹ - در سبب گفتن قصه گوید

 

محمّد مهِ جود و چرخِ هنر

سمعیل حصّی مر او را پدر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰ - در ستایش شاه بودلف گوید

 

کنون ز ابر دریای معنی گهر

ببارم ، گل دانش آرم به بر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

گشاد و جهان کرد ازو پرشکر

مه مهرروی و بت سیمبر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

سپاهی به مردی نماید هنر

بود پادشازادگان را گهر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

چو بیدست و چون عود تن را گهر

می آتش که پیدا کندشان هنر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

نهان گر کند شاه نام و گهر

نماند نهان زیب شاهیّ و فَر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

دو صف سرو بن دید و آبی و ناز

زده نغز دکانی از هر کنار

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

تو تا ایدری شاد زی غم مخور

که چون تو شدی باز نایی دگر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳ - تزویج دختر شاه زابل با جمشید

 

مه نو در آمد به چرخ هنر

زمین شد برومند و کان پرگهر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳ - تزویج دختر شاه زابل با جمشید

 

شه از گنج دادش بسی سیم و زر

هم از فرش و دیبا و مشک و گهر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴ - ملامت کردن پدر دختر خویش را

 

دو مشکین کمان از شکن کرد پر

ببارید صد نوک پیکان ز دُر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۵ - در مولود پسر جمشید گوید

 

به خوبی پریّ و ، به پاکی هنر

به پیکر سروش و ، به چهره پدر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را

 

شهان پاک با یاره و طوقِ زر

همان پهلوانان به زرّین کمر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را

 

که تا زین دلیران ایران، هنر

ببیند چو گردند با یکدگر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را

 

ازو هر پشیزه چو گیلی سپر

نه آهن نه آتش برو کارگر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۹ - هنرها نمودن گرشاسب پیش ضحاک

 

بینداخت ده تیر هر ده ز بر

چو زنجیر پیوست بر یکدگر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۰ - ترسانیدن گرشاسب از جادوی

 

همه کام تیغ و همه دم کمر

همه سر سنان و همه تن سپر

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۰ - ترسانیدن گرشاسب از جادوی

 

تو دِه بنده را زورمندی و فرّ

که از بنده بی تو نیاید هنر

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۱۱