گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱ - آغاز

 

نه جایی تهی گفتن از وی رواست

نه دیدار کردن توان کاو کجاست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱ - آغاز

 

نه از بهر جایست بر عرش راست

جز آنست کز برش فرمانرواست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲ - در نعت نبی علیه السلام

 

خبر زآنچه بگذشت یا بود خواست

ز کس ناشنیده‌، همه گفت راست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲ - در نعت نبی علیه السلام

 

به چندین بزرگی جهاندار راست

بدو داد پاک این جهان‌، او نخواست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳ - در ستایش دین گوید

 

ره دین بپای آر خود چون سزاست

که گیتی به دین آفریده‌ست راست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳ - در ستایش دین گوید

 

سر هر دوره راست کن چپ و راست

از آن ترس کآنجا نهیب و بلاست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید

 

همو قبلهٔ هر فرشته است راست

بدان کز گلش بود چو آدم که خاست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید

 

هوا و آتش و آب هریک جداست

زمین هر چهارند یکجای راست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید

 

زمین قبلهٔ نامور مصطفی است

از او روی برگاشتن نارواست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸ - در صفت جان و تن گوید

 

تن او را به کردار جامه است راست

که گر بفکند ور بپوشد رواست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸ - در صفت جان و تن گوید

 

ز تو هرچه نتوانی ایزد نخواست

تو آن کن که فرمودت از راه راست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

که با رأی ما هر که دل کرد راست

بجویند جمشید را تا کجاست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

که برنا اگر چیزجز می نخواست

بدان پس مهمانیی خواست راست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

گرین نر را گفت با جفت راست

کنم ، پس شوم جفت آن کم هو است

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

بدو گفت ارایدو نکه این هست راست

ز یک آرزویم دو شادی بخاست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

چو پر دَخته شد جای بر پای خاست

نیایش کنان گفت کای شاه راست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴ - ملامت کردن پدر دختر خویش را

 

چو خورشید بی کاست بادی و راست

بداندیش چون ماه بگرفته کاست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۶ - پادشاهی شیدسب و جنگ کابل

 

کدامست ازین جنگیان چپ و راست

سلیحش چه چیزو درفشش کجاست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۷ - در مولود پهلوان گرشاسب گوید

 

ز تور اندرون تا که گرشاسب خاست

گذر کرده بُد هفتصد سال راست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را

 

جهاندار گفتا چنینست راست

بدین، برز و بالا و چهرش گواست

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۷