گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳ - در ستایش دین گوید

 

پناه روانست دین و نهاد

کلید بهشت و ترازوی داد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵ - در صفت آسمان گوید

 

تکاور تکانند هر دو چو باد

سواران چه بر غم از ایشان چه شاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹ - در سبب گفتن قصه گوید

 

برادرش والا براهیمِ راد

گُزینِ جهان گردِ مهتر‌نژاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰ - در ستایش شاه بودلف گوید

 

برادرش چون ماه آن پاکزاد

براهیم بن صفر با فر و داد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

همه غم به باده شمردند باد

به جام دمادم گرفتند یاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

سراینده دهقان موبد نژاد

ز گفت دگر موبدان کرد یاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

به چیز فراوان بوند این دو شاد

ندانند آمرغ مرد و نژاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

ولیکن چنین است چرخ از نهاد

زمانه نه بیداد داند نه داد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

خرد بر دلم راز چونین گشاد

که هستی تو جمشید فرخ نژاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴ - ملامت کردن پدر دختر خویش را

 

به طمع بزرگیم بدهی به باد

بدان اژدها پیکر دیوزاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را

 

گسستند بزم نی و رود و باد

پراکنده گشت انجمن مست و شاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک

 

چو آمد، نشاندش بَرِ تخت شاد

یکی هفته بُد با می و رود و باد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۸ - نامه فرستادن گرشاسب به نزد بهو

 

رهی تا نباشد بد و بد نژاد

خداوند را بد نخواهد زیاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۸ - نامه فرستادن گرشاسب به نزد بهو

 

نخست از جهان آفرین کرد یاد

که دانای رازست و دارای داد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو

 

دریغ این همه گنج و رنج و نهاد

که گنجم همه خاک شد رنج باد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو

 

همی پیل بر پیل جنگی فتاد

چو کشتی که بر کشتی افتد ز باد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو

 

نخست از شهنشاه کردند یاد

پس آنگه نشستند در بزم شاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۱ - پیغام بهو به نزدیک گرشاسب

 

بگفت این و آن خطّ و پیمان بداد

ببوسید پیش سپهبد نهاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۲ - پاسخ گرشاسب به نزد بهو

 

سبک زان میان مبتر بد نژاد

برآمد به پای و زمین بوسه داد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۳ - رزم سوم گرشاسب با خسرو هندوان

 

شه و هر‌که ز آن کار بد گشته شاد

بدان مرد کان تیر زد‌، چیز داد

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۶