گنجور

 
۱
۲
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹

 

صوفی صافی است در عین صفا

می نماید نور او او را به ما

ذره ای از آفتاب نور او

نیست خالی در همه ارض و سما

نقطه نقطه دایره پیموده است

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۸

 

تبخال زده بر لب من خسته از آن است

گویی که چو من بر لب شیرین نگران است

صد بوسه زده بر لب من خسرو شیرین

چون دید که حال لب دل خسته چنان است

گر زانکه نزد بر لب من بوسه دل آرام

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹

 

ملک داری همه به تدبیر است

گرچه تدبیر هم به تقدیر است

هر که تأخیر کرد در تدبیر

عاقبت کار او به تقصیر است

سخن نوجوان دگر باشد

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱

 

عشق آمد و عقل کرد غارت

ای دل تو به جان بر این بشارت

ترک عجمیست عشق دانی

ور ترک غریب نیست غارت

گفتم به عبارتی در آرم

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۱

 

نور چشم است و مردم دیده

در نظر دائماً نشانندش

روح محض است از سرش تا پا

یک به یک بوسه واستانندش

نقش غیری خیال اگر بندم

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۷

 

هر کجا صورتی است در نظرم

شاهد معنثی در او نگرم

گوهر حقه‌های جوهریی

بر سر چارسو همی نگرم

نقد گنجینهٔ جهان دارم

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۸

 

اسم او گنج است و عالم چون طلسم

در طلسمش یافتم این گنج اسم

این طلسم و گنج باشد در ظهور

در حقیقت عین گنج آمد طلسم

ساغر و می نزد سرمستان یکی است

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۱

 

گر خبری داری از آن و از این

چشم گشا بوالعجبی را ببین

نیم تنی ملک جهان را گرفت

گشت فقیری شه روی زمین

پای نه و چرخ به زیر قدم

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۷

 

دوش تا روز ما به هم بودیم

لذتی یافتم که چه توان گفت

بندگی خدای خود کردم

حرمتی یافتم که چه توان گفت

دست و پایش خوشی ببوسیدم

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۷

 

هر چه در کاینات موجود است

همه مرحوم رحمت‌اللّه است

نیست نومید کس ز رحمت او

همه ممنون منت‌اللّه است

از کرم نعمتی به ما بخشید

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۳۴

 

هر چه بینی نعمت الله بود

به از این خود حکایتی نبود

ذوق ما را چو غایتی نبود

بحر ما را نهایتی نبود

که شنیده ولی سرمستی

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۵۵

 

این هیولا عجوزه‌ای عجب است

چادری بر سر است و می‌گردد

هر زمان صورت دگر گیرد

شده صورت پرست و می‌گردد

دم به دم شوهری کند وانگه

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۶۰

 

هر که با رند مست بنشیند

لاجرم رند مست برخیزد

دیگران از شکست بنشینند

زلف او از شکست بر خیزد

هر که با بنگیان نشیند او

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۶۱

 

هر که او نقص دیگری گوید

شک ندارم که نقص او باشد

نقص مردم مگو که نیکو نیست

نقص آدم کجا نکو باشد

گر سراپای او فرو باشی

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۶۲

 

جان جاهل به مرغکی ماند

که گرفتار در قفس باشد

حاصل عمر آنچنان مرغی

شک ندارم که یک نفس باشد

روشن از آفتاب خواهد بود

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۶۶

 

آنکه حق را به خویشتن بیند

عارفان عارفش نمی‌دانند

وانکه او را به او مشاهده کرد

عارف است او و عارفش خوانند

پادشاها ملازمان درت

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۶۹

 

در نی نیزه بین که رفعت او

با تو گویم چنانکه می‌باید

روید او و زیاده می‌گردد

بند بر بند او بیفزاید

تا شود نیزه‌ای بدان رفعت

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۹۳

 

پرسند ز من چه کیش داری

ای بی خبران چه کیش دارم

از شافعی و ابوحنیفه

آئینهٔ خویش پیش دارم

ایشان همه بر طریق جدند

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۹۵

 

در خرابات رند و سرمستم

عاشقانه مدام می یابم

خم می گیر و بر سر من ریز

کیسهٔ زر بریز در پایم

از خدا خوش فراغتی خواهم

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۹۶

 

شنیدم ساقی سرمست می گفت

یکی را جام بخشم دیگری خم

اگر جام می آری پر بری می

وگر انبان بیاری پر ز گندم

بگفتم این تفاوت از چه افتاد

[...]

۴ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۹