گنجور

فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱

 

یکایک بیامد خجسته سروش

به سان پری پلنگینه پوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱

 

دل شاه بچّه بر آمد به جوش

سپاه انجمن کرد و بگشاد گوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱

 

درود آوریدش خجسته سروش

کز این بیش مخروش و باز آر هوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱

 

ز فرمان تن‌آزاده و ژنده‌پوش

ز آواز پیغاره آسوده گوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱

 

به فرمان مردم نهاده دو گوش

ز رامش جهان پر ز آوای نوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱

 

چه گفت آن سخن‌گوی با فرّ و هوش

چو خسرو شوی بندگی را بکوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۴

 

از آن پس برآمد ز ایران خروش

پدید آمد از هر سویی جنگ و جوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۴

 

همی پروراندت با شهد و نوش

جز آواز نرمت نیاید به گوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳

 

از آن نامداران بسیار هوش

یکی بود بینادل و تیزگوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳

 

چو بشنید ضحاک بگشاد گوش

ز تخت اندر افتاد و ز او رفت هوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۶

 

فریدون چو بشنید بگشادگوش

ز گفتار مادر برآمد به جوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۲

 

بفرمود کردن به در بر خروش

که هر کس که دارید بیدار هوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۲

 

بیامد هم آنگه خجسته سروش

به خوبی یکی راز گفتش به گوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۳

 

سراینده باشید و بسیارهوش

به گفتار او برنهاده دوگوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۶

 

فریدون بدو پهن بگشاد گوش

چو بشنید مغزش برآمد به جوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۳

 

نوشته چنین بودمان از بوش

به رسم بوش اندر آمد روش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۳

 

گشاده زبان مرد بسیار هوش

بدو داده شاه جهاندار گوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۴

 

ز کشور برآمد سراسر خروش

همی کرشدی مردم تیزگوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۶

 

دل تور و سلم اندر آمد به‌جوش

به راه شبیخون نهادند گوش

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۷

 

منوچهر بشنید و بگشاد گوش

سوی چاره شد مرد بسیار هوش

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۱۵