فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
نباشد بس عجب کامسال هموار
درختش مدح خواجه آورد بار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷ - برون آمدن سلطان از اصفهان و داستان گویندهء کتاب
کجا مردم درین اقلیم هموار
بوند آن لفظ شیرین را خریدار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷ - برون آمدن سلطان از اصفهان و داستان گویندهء کتاب
معانی تابد از الفاظ بسیار
چو اندر زر نشانده دُرّ شهوار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷ - برون آمدن سلطان از اصفهان و داستان گویندهء کتاب
بماناد این خداوند جهاندار
به نام نیک همواره جهان خوار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷ - برون آمدن سلطان از اصفهان و داستان گویندهء کتاب
کنون آغاز خواهم کرد ناچار
که جز پندش نخواند مرد بیدار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین
شَهَنشَه نیز هم رفته بِدین کار؛
به زینتها و زیورهای شَهوار.
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱ - نامه نوشتن دایه نزد شهرو و کس فرستادن شهرو به صلب ویس
به دیباها و زیورهای بسیار،
ز رَخت و طبل هر بزّاز و عطّار.
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۲ - دادن شهرو ویس را به ویرو و مراد نیافتن هر دو
بسی کرد آفرین بر پاک دادار؛
چو بر دیوِ دُژَم نفرین بسیار.
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
چو بدفرجام خواهد بُد یکی کار
هم از آغاز او آید پدیدار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
چو خواهد بود بر شاخ اندکی بار
به نوروزان بود بر، گلْش دیدار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
قبا و موزه و رانین و دستار
به رنگ نیل کرده بود هموار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
نمازش برد و پوزش خواست بسیار
که پیشت آمدم بر پشت رهوار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
هر آن کاری که باشد نامبُردار
شهنشه مر مرا فرماید آن کار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
ز من آزرده گردد وز تو کیندار
برو تا خود نه کین باشد نه آزار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
زمین ماه را دیدم چو فرخار
پر از پیرایه و دیبای شهوار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
نه با آن کردهاند این ناسزا کار
که پاداشی نداریشان سزاوار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
به زیورها و گوهرهای شهوار
طرایفها و دیباهای زرکار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
دلاور آمد از بد دل پدیدار
که این با خرّمی بد آن به تیمار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
برادر از برادر گشت بیزار
بجز کردار خود کس را نبد یار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
چو ویرو دید گردان چنان زار
به گِرد قارن اندر کشته بسیار