گنجور

 
۱
۲
۳
۱۰
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام

 

ز تو نشگفت فضل و بردباری

چنان کز ما جفا و زشتکاری

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرل‌بک

 

روان او بِرَست از شرمساری

که بسیارند همچون او به زاری

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرل‌بک

 

سوار ترک بودش صدهزاری

که بس بد با سپاهی زان سواری

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرل‌بک

 

هم از سلطان هزیمت شد به خواری

هم اندر راه کشته شد به زاری

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرل‌بک

 

به ماهی در نباشد روزگاری

کز اقلیمی نیارندش نثاری

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را

 

به شادی دید شهری چون بهاری

چو گوهر گرد شهر اندر حصاری

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را

 

به هر کاری مرو را دیده کاری

وزو دیده وفا و استواری

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را

 

بدو گفت ارچه تو خود هوشیاری

وفاداری و از دل دوستداری

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را

 

ازو ترسی بدو امّید داری

و زو خواهی تو در هر کار یاری

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را

 

سر از فرمان او بیرون نیاری

همه کاری به فرمانش گزاری

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را

 

چو کار ما به کام ما گزاری

ز ما یابی هر امّیدی که داری

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

گَهِ بَخشِش چو اَبْرِ نُوبهاری.

گَهِ کوشِش، چُو شیرِ مَرغْزاری.

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

بزرگان مِثلِ شیرانِ شِکاری.

بُتان چُونْ آهُوانِ مَرغْزاری.

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

گروهی بر کنارِ رودباری،

گروهی در میانِ لاله‌زاری.

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

پسِ پشتش بسی مَهْد و عِماری؛

بِدو در، ماهرویانِ حِصاری.

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

به دیده چون گوزنِ رودباری

شکاری دیده‌شانْ شیرِ شِکاری،

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

هَمَ ازْ رویَش خجِلْ بادِ بهاری،

هم از مویش خجِلْ عودِ قماری.

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد

 

بِدو گُفتِ: «ایْ جَهانِ کامگاری

چرا بر منْ هَمی افسوس داری؟

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۱۰
 
تعداد کل نتایج: ۱۸۷