گنجور

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مثنویات پراکنده » شمارهٔ ۱۱ - در نکوهش کسی که اوقات خویش را به مطالعهٔ کتب پردازد و از مبداء غافل ماند

 

خدمت مولوی، چه صبح و چه شام

کرده اندر کتابخانه مقام

متعلق دلش به هر ورقی

در خیالش، زهر ورق سبقی

نه شبش را فروغی از مصباح

[...]

۱۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۶ - فی قطع العلائق و العزلة عن الخلایق

 

هر که را توفیق حق آمد دلیل

عزلتی بگزید و رست از قال و قیل

عزت اندر عزلت آمد، ای فلان

تو چه خواهی ز اختلاط این و آن؟

پا مکش از دامن عزلت به در!

[...]

۱۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۰ - فی أن البلایا و المحن فی هذا الطریق، وان کانت عسیرة، لکنها علی المحب یسیرة بل هی الراحة العظمی والنعمة الکبری

 

ایها القلب الحزین المبتلا

فی طریق العشق انواع البلا

لیکن القلب العشوق الممتحن

لا یبالی بالبلایا و المحن

سهل باشد در ره فقر و فنا

[...]

۱۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش چهارم - قسمت دوم

 

خود را بر آتش گر زند

بهر تو کس پروا مکن

قربان تمکینت شوم

می بین و سر بالا مکن

والی مصر ولایت ذوالنون

[...]

۱۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

تصویر لا به صورت مقراض بهر چیست

یعنی زبهر قطع تعلق زما سوی است

نور قدم زرخنه ی لا می کند طلوع

خوش خانه دلی که از این رخنه پرضیاست

فقر است راحت دو جهان زینهار از آن

[...]

۱۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

در خرقه چو آتش زدی ای سالک عارف

جهدی کن و سرحلقه ی رندان جهان باش

هاتفی از گوشه ی میخانه دوش

گفت ببخشند گنه، می بنوش

عفو الهی بکند کار خویش

[...]

۱۹ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

اگر مرد عشقی کم خویش گیر

و گرنه ره عافیت پیش گیر

مترس از محبت که خاکت کند

که باقی شوی گر هلاکت کند

ترا با حق آن آشنائی دهد

[...]

۱۹ بیت
شیخ بهایی