گنجور

 
۱
۲
۳
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۲ - کریم و لئیم

 

باشدکه پای سفله به گنجی فرو رود

زان گنج‌، قیمتی نفزاید لئیم را

بی‌قیمت ‌است گرچه ‌به ‌زر برکشی لئیم

ارزنده است اگر بفروشی کریم را

هرگز بهای خر نفزاید به نزد عقل

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - به شاهزادهٔ نصرهٔالدوله

 

ای حضرت والا تو نه جنی نه فرشته

چونست که یک‌لحظه به یک‌جا نکنی زیست

بالا تلفون کردم گفتند فلان رفت

پایین تلفون کردم گفتند فلان نیست

باری به تو زورم نرسد اکنون اما

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۲۸ - در زندان شهربانی

 

بگرفتم آفتابه که گیرم ره مبال

آژان گرفت راهم و گفتا اجازه نیست

گفتم تو تا اجازه فراز آری از رئیس

من ریده‌ام به خویش‌،‌ بگفتا که چاره چیست

یاران نظر کنید که جز من به روزگار

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۳۷ - پروانه

 

آن شمع دل‌افروز من از خانهٔ من رفت

پروای گلم نیست که پروانهٔ من رفت

دارم‌ صدف‌آسا کف‌ خالی و لب خشک

تا ازکفم آن گوهر یکدانهٔ من رفت

چون باغ خزان دیده ز پیرایه فتادم

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۵۲ - غم وطن

 

نه هرکه درد دیار و غم وطن دارد

به‌ راستی خیر از درد و داغ من دارد

ز روزگار خرابم کسی شود آگاه

که خار در جگر و قفل بر دهن دارد

به‌حق‌شام‌غریبان نگاهدار ای زلف

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۵۶ - در مرثیهٔ عشقی

 

وه که عشقی در صباح زندگی

از خدنگ دشمن شبرو بمرد

پرتوی بود ازفروغ آرزو

آن فروغ افسرد وآن پرتو بمرد

شاعری نوبود وشعرش نیزنو

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۵۸ - در مذمت خاموش

 

خمش‌منشین‌و چون مردم سخنگوی

سخن گوید جوان گر اهل باشد

سخن شایسته می گوی و میندیش

سخن شایسته گفتن سهل باشد

زمن بشنو به خاموشی مکن خوی

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۶۰ - بد مکن

 

بد نکند هیچ کس به مردم و هم نیز

با بد مردم کسی شریک نباشد

بیتی خواندم به یک کتاب که هرگز

نیک‌تر از آن زر سبیک نباشد

« گر تو بدانی که بد چگونه قبیح است

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۶۱ - جایزهٔ جواب دماوندیه

 

بگفتم چامه‌ای بهر دماوند

که اندر عالمش ثانی نباشد

کرا بهتر از آن گوید، ز دینار

کم از پنجاه ارزانی نباشد

ولی یک شرط باشد اندرین کار

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷۴ - خون ناحق‌!

 

باد صبا خوش است شهیدان رشت را

از ماجرای قاتل ایشان خبرکند

این بیت را که از اثر طبع دیگریست

بر قبرشان نثار چو عقد گهرکند

«‌دیدی که خون ناحق پروانه شمع را»

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷۸ - زبان سرخ

 

درست گوی و به هنگام گوی و نیکوگوی

که سخت مشکل کاربست کارگفت و شنود

اگر سلامت خواهی به هر مقام‌، زبان

مکن درازکه آن خنجریست خون‌آلود

خموش باش‌، چه بسیار دیده‌ایم که داد

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۸۷ - جواب تبریک شوریده به فرمانفرما

 

قطعهٔ شعر ز شوریده شنیدم که در آن

گفته تبریک به شهزاده در این عید سعید

سخنش بس که بلند است هم از راه سخن

می‌توان بر لب او بوسه زد از راه بعید

شعر شیرین‌ ز فصیح‌الملک‌ امروز خوش‌ است

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۹۶ - ای دختر

 

تکیه منمای به حسن و به ‌جمال ای دختر

سعی کن در طلب علم و کمال ای دختر

ذره‌ای علم اگرت در وسط مغز بود

به که در کنج لبت دانهٔ خال ای دختر

بی‌ هنر نیست موثر صفت غنج و دلال

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۹۷ - شوخ فارسی

 

مژه از سر نیزهٔ فوج بهادر تیزتر

ابرو از شمشیر سردار سپه خونریزتر

فارسی شوخی‌ است‌ یارم کز غم لعل لبش

هست چشمم از خلیج فارس گوهربیزتر

معتدل‌تر قامتش از طبع موزون بهار

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۳ - عجب غنا -‌ ذل نیاز

 

یکی نصیحت آزادگان ز جان بپذیر

که از طریقهٔ آزادگی نمانی باز

اگر توانگر گشتی ز عجب دست بکش

وگر فقیر شدی بر زمانه سر بفراز

که نیست در بر آزادگان بتر چیزی

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۴ - حکمت

 

خواجه برفت و خفت به خاک وتو ز ابلهی

در ماتمش به ناله و آه اندری هنوز

بزدود خاک تیره از او آب و رنگ و تو

در جامه کبود و سیاه اندری هنوز

مگری برآن که رخت به منزل کشید و رفت

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۷ - در وقعهٔ مهاجرت آزادی‌خوآهان به قم و شکستن دست بهار

 

فعل در راستی گواهم بس

راست گفتم همین گناهم بس

گفتم از راستی بزرگ شوم

در جهان این یک اشتباهم بس

ترک سرکرده‌ام به راه وطن

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۲۶ - نسب‌نامه بهار

 

منت خدای را که من از نسل برمکم

بتوان شمرد جد و پدر تا فرامکم

جز خاندان حیدر کرار در جهان

یک خانواده نیست به تعظیم‌، هم تکم

در ملک خویش و در همه آفاق‌، مشتهر

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۰ - سیاست

 

چون پیشه‌ای شدست سیاست به‌ملک ری

شایدکه هیچ نارم ازین پیشه بر زبان

از خوان و از خورش بکشم دست ناشتا

چون اوفتد یکی مگس اندر میان خوان

از تشنگی بمیرد اگر شیر بنگرد

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۵۰ - شکایت از بچه‌ها

 

فکر مرا سخت مشون کند

نعره این دخترک بی‌سکون

مال نه وگشته ز بخت سیاه

خانه لبالب ز بنات و بنون

صبر مرا بردند از قال و قیل

[...]

۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۴۴