گنجور

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۵ - آمدن زلیخا به سر راه یوسف علیه السلام و از نی خانه ای ساختن تا از آواز گذشتن سپاه وی خرسندی یابد

 

زلیخا را ز تنهایی چو جان کاست

به راه یوسف از نی خانه ای خواست

بدو کردند نی بستی حواله

چو موسیقار پر فریاد و ناله

چو کردی از جدایی ناله آغاز

[...]

۵۱ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۹ - غلبه کردن محبت زلیخا بر یوسف علیه السلام و بنا کردن عبادتخانه از برای وی

 

به صدق آن کس که زد در عاشقی گام

به معشوقی برآید آخرش نام

که آمد در طریق عشق صادق

که نامد بر سرش معشوق عاشق

زلیخا را چه صدقی بود در عشق

[...]

۵۱ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱ - آغاز

 

ای خاک تو تاج سربلندان

مجنون تو عقل هوشمندان

محجوب تو را نهار لیلی

مکشوف تو را سها سهیلی

خورشید ز توست روشنی گیر

[...]

۵۱ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۹ - داستان مایل شدن مجنون به یکی از خوبان قبایل و محبوبان شیرین شمایل و از غیرت التفات وی با دیگری دل از وی برداشتن و هر دو را به هم بگذاشتن

 

آن را که به عشق گل سرشتند

وین حرف به لوح دل نوشتند

شسته نشود ز لوحش این حرف

ور عمر کند به شست و شو صرف

هر لحظه کند به یاری آهنگ

[...]

۵۱ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۳ - رفتن آن اعرابی به دیار لیلی و خبر وفات مجنون را به وی رساندن و اظهار کردن لیلی آن معنی را پیش از گفتن اعرابی

 

فهرست نویس این جریده

بر خاتمت این رقم کشیده

کان اعرابی حریف موزون

چون شد فارغ ز دفن مجنون

بر آهویی تک جمازه بنشست

[...]

۵۱ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۴۶ - داستان رسیدن اسکندر به زمین هند و ملاقات وی با حکیمان ایشان

 

سکندر چو بر هند لشکر کشید

خردمندی برهمانان شنید

گروهی خدادان و حکمت شناس

بریده ز گیتی امید و هراس

نیامد ازیشان کسی سوی او

[...]

۵۱ بیت
جامی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » مثنویات » شمارهٔ ۲ - باشد این در مدح سلطان بوسعید

 

دوش چون برد سر ز گردش مهر

ظل مخروطی زمین به سپهر

بود الحق چو خیمه مشکین

سرکشیده بر اوج چرخ برین

ز انجمش میخ و از شهاب طناب

[...]

۵۱ بیت
جامی