گنجور

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸ - گفتار در اظهار دولتخواهی و مدحت گزاری حضرت خلافت پناهی سلطنت شعاری خلدالله تعالی ملکه و سلطانه و علا امره و شأنه

 

حق چو داد از پی اطیعواالله

به اطیعواالرسول ما را راه

حرف دیگر نزد به لوح بیان

جز اولواالامر منکم از پی آن

چون اولواالامر ساخت پیرایه

[...]

۴۹ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۵ - دست تضرع به مناجات برآوردن و در حلقه اجابت قبله حاجات استوار کردن

 

ای حیات دل هر زنده دلی

سرخ‌رویی دهِ هر جا خجلی

چاشنی‌بخشِ شکر‌گفتاران

کار‌شیرین‌کنِ شیرین‌کاران

برفرازندهٔ فیروزه‌رواق

[...]

۴۹ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۱۹ - عقد چهارم در استدلال به ظهور آثار وجود آفریدگار سبحانه ما اعز شأنه و ما اجلی برهانه

 

ای درین کارگه هوش ربای

روز و شب چشم نه و گوش گشای

نه به چشم تو ز دیدن اثری

نه به گوشت ز شنیدن خبری

نرگس این چمنی کز لب جوی

[...]

۴۹ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۱۱۲ - عقد سی و پنجم در دولتخواهی سلاطین که عدل ایشان سرمایه آبادانی است و ظلم ایشان پیرایه ویرانی

 

ای بلند از قدمت پایه تخت

تاج را گوهر تو مایه بخت

کرده از صبح ازل همرهیت

سایه وش دولت ظل اللهیت

منصب خسرویت داده خدای

[...]

۴۹ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - خبر وفات شوهر لیلی به مجنون رسیدن و گریستن وی از آن خبر و سبب پرسیدن قاصد از آن گریه

 

آن رفته ز قید عقل بیرون

کامد روزی به سوی مجنون

وز لیلی و عقد او خبر گفت

وان شیفته را ز نو برآشفت

می خواست ز تار مهربافی

[...]

۴۹ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۲۷ - خردنامه فیثاغورس

 

چنین است در سفرهای قدیم

ز فیثاغرس آن الهی حکیم

که چون قفل درج سخن باز کرد

جهان را گهر ریز این راز کرد

که ای چون صدف جمله تن گشته گوش

[...]

۴۹ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۵۰ - داستان ملاقات اسکندر باآن پادشاه زاده گریزان از تخت و افسر و مقالات ایشان با یکدگر

 

مغنی چو بندد در آهنگ فقر

ز پشمینه ابریشم چنگ فقر

دهد این نوای کهن را نوی

که خسر است دیباچه خسروی

خوش آن شه که این نغمه را گوش کرد

[...]

۴۹ بیت
جامی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۹

 

زان پیش کز مداد دهم خامه را مدد

جویم مدد ز فضل تو ای مفضل احد

باشد که طی شود ورق علم و فضل من

حمد تو را به فضل تو گویم نه فضل خود

نشکفت جز شکوفه حمد و ثنای تو

[...]

۴۹ بیت
جامی