گنجور

عراقی » عشاق‌نامه » فصل پنجم » بخش ۱ - سر آغاز

 

مطربا، نغمهٔ حزین بر دار

یک زمانم دماغ جان تر دار

از نه آهنگ خردهٔ عشاق

نغمه‌ای گو، ز پردهٔ عشاق

مردم از هجر دوست، یک دمه‌ای

[...]

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل پنجم » بخش ۲ - حکایت

 

بود مردی همیشه در گلخن

گلخنش بود سال و مه گلشن

گرد حمام نفس می‌گردید

گلخن جسم را همی تابید

زان مقامش ملال پیدا شد

[...]

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل پنجم » بخش ۴ - مثنوی

 

آن پری، بعد از آنکه تیر انداخت

گلخنی زخم خورده را بشناخت

اندر آمد ز اسب پیشش شد

مرهم اندورن ریشش شد

نفسی راه لطف پیش گرفت

[...]

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل پنجم » بخش ۶ - مثنوی

 

هر که را نیست عیش خوش بی‌دوست

این مناجات می‌کند: کاری دوست

جان ما گوهری است بیش بها

کالبدهای ما چو مزبل‌ها

اندرین مزبله چه می‌پاییم؟

[...]

عراقی