حق داشت پیش از آنکه بود جسم و جوهری

از عشق خویش در صدف ذات گوهری

می‌باخت با جمال خود اما نهفته عشق

پس خواست بر نمایش خود پاک پیکری

تا حسن خود در آینه خویش بنگرد

[...]

هم گرفتیم از شما عهد ولاء

که بپرهیزید از سفکِ دِمآء

خون یکدیگر مریزید از فساد

چون ز دین واحدید اندر وداد

هوشمند اعضای خود را چون بُرد

[...]

حق ز اسرائیلیان بگرفت چون

عهد بهر جنگ جبّارانِ دون

تا موافق جمله با موسی شوند

سوی شام از مصر ز امر حق روند

پس دو و ده از نقیبان بصیر

[...]

حق نفرمود از بَحیره هیچ چیز

ناقۀ بشکافته گوش از تمیز

سآئبه هم با وصیله یا که حام

که بُد اندر جاهلیّت رسم عام

حق نفرموده است تعیین این چهار

[...]

واندر آن هنگام که یوسف رسید

بر کمال شدت از سن شد رشید

وآن بود تا سی ز هنگام بلوغ

قوّه و حس در بدن یابد فروغ

علم و حکمت را به او دادیم ما

[...]