بود گر بر ولایت محرمیت

تو را بشنو وجود خاتمیت

چنین گویند اهل ذوق و تحقیق

گرت بر قول این قوم است تصدیق

سه قسمت این ولایت نزد اشخاص

[...]

چو شیطانی تو را اماره نفس است

که او را در نمایش هفت رأس است

یکی شهوت دگر کبر و غضب دان

ریا و حرض و بخل است و حسد دان

سر شهوت شود ببریده ز اقلال

[...]

بگرو ید از جان بر این قرآن همه

که فرستادم به انس و جان همه

با حبیب خود که ختم انبیاست

بعثت او فضل دیگر بر شماست

بهترین تصدیق ز آنچه بوده است

[...]

همچنین دان بسطها را در فنون

آن یکی اندک بود دیگر فزون

بسطها کآن جاری است و متصل

وارد آید از خفای جان به دل

علتش ای جان رضای رهبر است

[...]

از منادیِ تو ای پروردگار

ما شنیدیم این نداء، لیل و نهار

که به رب ای اهل ایمان بگروید

این نداء را از دل و جان بشنوید

آن منادی بود عقل و هوش ما

[...]

قتل مؤمن نیست بر مؤمن روا

از تعمّد جز که باشد بر خطا

مؤمنی را از خطاء ور کُشت کس

بنده ای باید کند آزاد پس

هم دیت واجب بود بر وی تمام

[...]

همچنین گفتند کُشتیم از یقین

ما مسیح ابن مریم را ز کین

آنکه می گفت او فرستادة خداست

بر سبیل طنز گفتند این نه راست

ذکر نیکو در مکان زشت بود

[...]

پس فکند الواح را او بر زمین

از حمیّت ها که می بودش به دین

رأس هارون را گرفت اندر غضب

می کشیدش سوی خویش از قهر و تب

بس که آن فعلش به عظم افزون نمود

[...]

گو مرا داخل کن ای پروردگار

راست اندر قبر و بر صدقم در آر

یعنی اندر وقت بعثم در حضور

با کرامت آورم بیرون ز گور

یا به غارم چون تو گشتی رهنمون

[...]