صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در نعت حضرت ختمی مرتبت موید مجتبی محمد مصطفی (ص)
ای مایه امید دل ای رحمت خدا
ای اولین تجلی حق ختم انبیا
ای کنیت مقدس و اسماء اقدست
بوالقاسم و محمد و محمود و مصطفا
آید چو نام نامی جان پرورت بگوش
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - غدیریه در مدح ساقی سلسبیل و مرشد جبرئیل
فسرده طبع من ای عندلیب دستانساز
چه روی داده که برناید از تو هیچ آواز
مگر چه شد که تو گشتی ز خویشتن مأیوس
چو صعوهئی که در افتد به چنگل شهباز
گر از حوادث دهری ملول ایمن باش
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - ایضا قصیده غدیریه در مدح مولی «علیهالسلام»
قاصد آمد دوش از وی نامهٔ دلبر گرفتم
بهر ایثار رهش از جان خود دل برگرفتم
نامه را بوسیدم و بوئیدم و بر سر نهادم
بارها خواندم ز سر تا پا و باز از سر گرفتم
تا سحر چونشمع بودم گاه گریان گاه خندان
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - رؤیای صادقه
دوش مرا خواب بچشم پر آب
گشت هجوم آور و دیدم بخواب
در لگنی جامه یکی پیرزن
شست و فرو ریخت کف از آن لگن
بر سر کف خواست هزاران حباب
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - پادشاه رعیت نواز
پادشهی بود رعیتنواز
ساز عدالت بجهان کرده ساز
خلق بعهدش همه در اتبساط
باز بدلها شده باب نشاط
در حق آن دافع ظلم و فساد
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۸ - قدک و صباغ
داد به صباغ کسی یک قدک
گفت که ای خم تو رشگ فلک
این قدک من فلکی رنگ کن
رود به انجام وی آهنگ کن
هرچه که خواهی دهم ای بیعدیل
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۰ - حکمت افلاطون
دید فلاطون مرضی در مزاج
جست ز شاگرد خود آنرا علاج
گفت ز روی ادب ای ذوفنون
صد چومنی را تو بره رهنمون
ما ز تو علم و هنر آموختیم
[...]