لبیبی » قطعات و قصاید به جا مانده » شمارهٔ ۱ - قصیده
چو برکندم دل از دیدار دلبر
نهادم مُهر خرسندی بهدل بر
تو گویی داغ سوزان برنهادم
بهدل کز دل به دیده درزد آذر
شرر دیدم که بر رویم همیجَست
[...]
لبیبی » قطعات و قصاید به جا مانده » شمارهٔ ۲ - قطعهٔ منقول در تاریخ بیهقی
کاروانی همی از ری به سوی دسکره شد
آب پیش آمد و مردم همه بر قنطره شد
گله دزدان از دور بدیدند چو آن
هر یکی زیشان گفتی که یکی قسوره شد
آنچه دزدان را رای آمد بردند و شدند
[...]
لبیبی » قطعات و قصاید به جا مانده » شمارهٔ ۳ - دو بیت منقول در ترجمان البلاغه
گر فرخی بمرد، چرا عنصری نمرد؟
پیری بماند دیر و جوانی برفت زود
فرزانهای برفت و ز رفتنْش هر زیان
دیوانهای بماند و ز ماندنْش هیچ سود
لبیبی » قطعات و قصاید به جا مانده » شمارهٔ ۴ - ابیات منقول در مجمع الفصحاء
فدای آن قد و زلفش که گویی
فرو هشته است از شمشاد شمشار
آن طره مشکریز دلدار
کرده است مرا به غم گرفتار
لبیبی » قطعات و قصاید به جا مانده » شمارهٔ ۵ - ابیات منقول در مجمع الفصحاء
خوشا حال لحاف و بستر آهنگ
که میگیرند هر شب در برت تنگ
لبیبی » قطعات و قصاید به جا مانده » شمارهٔ ۶ - ابیات منقول در مجمع الفصحاء
بنده شاعران اکنونم
آنشان باد جمله در . . .ونم
آن من نیز هم به . . . یکی
زانکه من از میانه بیرونم
آن من . . . و آن ایشان ریش
[...]
لبیبی » قطعات و قصاید به جا مانده » شمارهٔ ۷ - در دیوان مسعود سعد سلمان
بنظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست
مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست
لبیبی » قطعات و قصاید به جا مانده » شمارهٔ ۷ - در دیوان مسعود سعد سلمان
در این قصیده که گفتم من اقتفا کردم
باوستاد لبیبی که سیدالشعراست
بر آن طریق بنا کردم این قصیده که گفت:
«سخن که نظم کنند آن درست باید و راست »
لبیبی » قطعات و قصاید به جا مانده » شمارهٔ ۷ - در دیوان مسعود سعد سلمان
سخن که نظم دهند آن درست باید و راست
طریق نظم درست اندر این زمانه جزاست
سخن که من بنگارم به نظم اگر دگری
به نثر خوب گزارد چنان گزارد راست
ز حسن خالی دارم ز لفظ ناقص پاک
[...]