گنجور

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

دو چشم مست تو، بی‌مِی، خراب‌تر ز من است

چنان که طالع خوابیده، خواب‌تر ز من است

شبی نشد که نباشم به پیچ و تاب غمت

اگرچه زلف تو پرپیچ‌و‌تاب‌تر ز من است

ز سوز عشق مپرس از من و بپرس از دل

[...]

۱۱ بیت
صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳

 

درد سر هجر از سر ما، کم شدنی نیست

آنگونه که وصل تو، فراهم شدنی نیست

دل بی تو بدنیا نتوان بست و، نبندیم

بنیاد سر آب که محکم شدنی نیست

جاداشت گر از دیده دلم دوش کمک خواست

[...]

۱۱ بیت
صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰

 

ز آن پیشتر، که چرخ گشاید کتاب صبح

برخیز و باش منتظر فتح باب صبح

تا چون نسیم خرم و مشگین نفس شوی

زنهار پای سعی مکش از جناب صبح

در بامداد دیده ی مرغی بخواب نیست

[...]

۱۱ بیت
صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹

 

گر دل آیینه رویت را مجسم می‌کند

جلوه‌گاهی از صفای دل فراهم می‌کند

وقت آن کس خوش، که اندر پرتو روشندلی

روز و شب چون مهر و مه خدمت به عالم می‌کند

خوی بد را آنکه رجحان می‌دهد بر خلق نیک

[...]

۱۱ بیت
صابر همدانی