×
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۳
شیخ و سالوسم ولی ساغر کشی کار من است
صد هزاران فتنه در هر پیچ دستار من است
هر کجا ترکی قدح کش هر کجا شوخی ظریف
در همه شهر از بتان از جان و دل یار من است
من سخندانم نه شعر و شاعری کار من است
[...]
۱۵ بیت
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۳
میبرد خیل غم اسیر مرا
ساقی از دست غم بگیر مرا
شرزه شیری است غم که باده کند
بر چنین شرزه شیر چیر مرا
آهوی چشم تو خلاص کند
[...]
۱۵ بیت
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵
در ازل باده کشان چون گل پیمانه زدند
ماند یک قبضه، از آن سبحه صد دانه زدند
دل دیوانه عشاق چو شد خانه راز
قفلی از عقل و خرد بر در این خانه زدند
سخت حیرانم از این قصه که صاحب نظران
[...]
۱۵ بیت
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱
می زدن در بزم نادانان ز نادانی بود
با گرانجانان سخن گفتن گرانجانی بود
راح ریحانی بجز با یار روحانی منوش
این سخن بشنو که از اسرار روحانی بود
پاکبازانرا چرا ناید به دشواری بدست
[...]
۱۵ بیت