گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در رثای سید حسن

 

بر تو سید حسن دلم سوزد

که چو تو هیچ غمگسار نداشت

تن من زار بر تو می نالد

که تنم هیچ چون تو یار نداشت

زان تو را خاک در کنار گرفت

[...]

۲۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - در ستایش یکی از صدور و شرح گرفتاری خویش

 

تا تو را در جهان بقا باشد

عز و اقبال در قفا باشد

ای بزرگی که تابش خورشید

پیش رای تو چون سها باشد

هر بزرگی که در جهان بینند

[...]

۲۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - در مدح ارسلان بن مسعود

 

ز شاه بینم دل های اهل حضرت شاد

هزار رحمت بر شاه و اهل حضرت باد

من این نشاط که دیدم ز خلق در غزنین

بدید خواهم تا روز چند در بغداد

سپه کشیده و آراسته به داد جهان

[...]

۲۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۷ - مدح سیف الدوله محمود

 

وقت گل سوری خیز ای نگار

بر گل سوری می سوری ببار

بربط سغدی را گردن بگیر

زخمه به زیر و بم او برگمار

رشک همی آیدم از بربطت

[...]

۲۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۵ - ستایش پادشاه

 

تو را بشارت باد ای خدایگان عجم

به جاه کسری و ملک قباد و دولت جم

پیام داد مرا دولت خجسته به تو

که ای دو دیده و جان شهنشه اعظم

تو را بشارت دادم به ملک هفت اقلیم

[...]

۲۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰۳ - مدح سپهسالار محمد

 

جهان را نباشد چنین روزگاری

که آراید او را چنان نامداری

سر سر کشان زمانه محمد

که دولت ندارد چو او یادگاری

صف آرای پیلی کمربند شیری

[...]

۲۸ بیت
مسعود سعد سلمان