گنجور

میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۱ - جمهوری سوار،تفصیل جناب جمبول

 

هست در اطراف کردستان دهی

خاندان چند کرد ابلهی

قاسم آباد است آن ویرانه ده

این حکایت، اندر آن واقع شده:

کدخدائی بود کاکا عابدین

[...]

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۲ - مظهر جمهوری

 

من مظهر جمهورم‌، الدرم و بولدرم

از صدق و صفا دورم الدرم و بولدرم

من قلدر پر زورم‌، الدرم و بولدرم

مأمورم و معذورم‌، الدرم و بولدرم

من قائد جمهورم‌، الدرم و بولدرم

[...]

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۳ - نوحه جمهوری

 

آه که جمهوری ما شد فنا

پیرهن لاشخوران شد قبا

شد فکلم چرک و کتم شد کثیف

مشت جماعت کلهم کرده قیف

«ژندره» شد این کراوات ظریف

[...]

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۴ - جمهوری نامه

 

چه ذلت‌ها کشید این ملت زار

دریغ از راه دور و رنج بسیار

ترقی اندر این کشور محال است

که در این مملکت قحط الرجال است

خرابی از جنوب و از شمال است

[...]

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۵ - باور مکن

 

جان پسر، گوش به هر خر مکن

بشنو و باور مکن

تجربه باز مکرر مکن

بشنو و باور مکن

مملکت ما شده امن و امان

[...]

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۶ - تصنیف جمهوری

 

دست اجنبی چون کرد، کشور عجم ویران

تخم لق شکست آخر، در دهان این و آن

گفت فکر جمهوری، هست قند هندستان

هاتفی ز غیب، خوش گرفت عیب:

جمهوری نقل پشکل است این

[...]

میرزاده عشقی