گنجور

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شمارهٔ ۹ - تجدید مطلع

 

باری ازین عمر سفله سیر شدم سیر

تازه جوانم ز غصه پیر شدم پیر

پیر‌پسند ای عروس مرگ! چرایی؟

من که جوانم، چه عیب دارم «بی پیر»؟

زود به من هر چه می‌کنی، بکن ای دَهر!

[...]

۶ بیت
میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شمارهٔ ۲۹ - عشق و جنون

 

یاران عبث نصیحت بی‌حاصلم کنید

دیوانه‌ام من عقل ندارم ولم کنید

ممنونِ این نَصایِحم اما من آنچنان

دیوانه‌ای نیم که شما عاقلم کنید

مجنونم آنچنان که مجانین ز من رمند

[...]

۶ بیت
میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸ - کابینه نیم بند!

 

گفتی که زن نجیبه باید:

در خانه نشسته، کم خروشد

آن زن که نجیبه است با کس

از خانه برون، همی‌نجوشد

هرجا که رود تو مطمئن باش

[...]

۶ بیت
میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۱ - ایدآل یا سه تابلوی عشقی

 

عزیز عشقی، دشتی، تو خوب حال مرا

شناختی و از آن خوب‌تر خیال مرا

تو بهتر از خود من دانی ایدآل مرا

تمام مایهٔ بدبختی و ملال مرا

که من ز مردم این مملکت نیم خوشبین

[...]

۶ بیت
میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۵ - مطرح کننده ایدآل

 

جناب برزگر! این ایدآل دهقان است:

نه ایدآل دروغ فلان و بهمان است!

ز من هم ارکه بپرسی تو، ایدآل، آن است

همین مقدمهٔ انقلابِ ایران است

ولیک حیف که بر مرده می‌کنم تلقین!

[...]

۶ بیت
میرزاده عشقی