گنجور

طغرل احراری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴

 

ساقی به فصل ربیع باده گلگون بیار!

چند تغافل کنی می‌گذرد نوبهار!

از چه نشینی حزین هست اجل در کمین

باب مغان باز کن وقت غنیمت شمار!

نیست تو را از قضا خط امانی به عمر

[...]

۲۱ بیت
طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » مخمسات » شمارهٔ ۴

 

حلقه زنار شد تا زلف عنبرسای تو

خون مردم ریخت یکسر نرگس شهلای تو

سرو و طوبی شد خجل از آن قد بالای تو

ای که یوسف را به بازار آورد سودای تو

معجز عیسی نماید لعل جان‌افزای تو!

[...]

۲۱ بیت
طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » مخمسات » شمارهٔ ۸ - بر غزل شمس الدین شاهین

 

جعد طره‌اش دیدم خاطرم پریشان شد

یاد عارضش کردم کلبه‌ام گلستان شد

درس محنتش خواندم مشکلاتم آسان شد

محو جلوه‌اش گشتم تا رخش نمایان شد

رفتم آنقدر از خود کآیینه به سامان شد!

[...]

۲۱ بیت
طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » مسدسات » شمارهٔ ۳ - بر فرد گلشنی بخارایی

 

گلشن دهر که نبود گل عیشش جاوید

هیچ در غنچه او بوی وفا کس نشمید

صبح آسایش او مطلع اندوه دمید

سحر از باد صبا صرصر بیداد وزید

روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید

[...]

۲۱ بیت
طغرل احراری