×
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در مدح سلطان سعید خوارزم شاه گوید در عید اضحی
اندرین عید مبارک پی فرخنده اثر
بار داده است سلیمان نبی باز مگر
که ز پیلان و دلیران و شجاعان امروز
مردم و دیو و پری گشت فراهم یکسر
چشم بد دور از این تعبیه ابر نهاد
[...]
۲۰ بیت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - ایضا سلطان بهرام شاه غزنوی را مدح کند
گل دل بشکفد ز دیدارش
دل گل بشکفد ز رخسارش
بخت ما را فکند در دامش
حسن خود را نهاد بر بارش
از لطیفی که آفرید خدای
[...]
۲۰ بیت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در تهنیت باغ همایون و مدح بهرام شاه گوید
ای همایون آمدن بر تو همایون آمده
طایر چتر فلک سای تو میمون آمده
جرعه آخر ز جودت موج بحر انگیخته
پایه اول ز قدرت اوج گردون آمده
رعد بانگ موکبت تا موقف عیسی شده
[...]
۲۰ بیت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۳ - در مدح خاقان محمود خان گوید
طلع الشمس علی الندمان
فاشرب الراح علی الریحان
شاید ار داد ز گل بستانی
که به رخ رشک گل بستانی
افرغ القهوة فی الکاس لکی
[...]
۲۰ بیت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲ - در مدح امام برهان الدین گفته در بغداد
امام عالم و برهان دین لسان الحق
توئی که خامه ز مدح تو مشکبار شود
گمان مبر که ز صدر تو خادم داعی
همی به جای دگر جز باضطرار شود
بدان خدای که در کارگاه قدرت او
[...]
۲۰ بیت